نویسندگان | محسن نیازی-محمدصدیق محمدی کانی سواران-حسن بابایی |
---|---|
تاریخ انتشار | ۲۰۱۵-۱-۰۱ |
رتبه نشریه | علمی - ترویجی |
نمایه نشریه | ISC ,SID |
چکیده مقاله
مقاله حاضر تلاش دارد با بررسی رویکردهای نظری گوناگونی که به تبیین جرم پرداخته اند نشان دهد از دوره کلاسیک تا نظریه های پست مدرن اخیر، چرخش گفتمان آهسته اما پایداری پیرامون تلقی از جرم و تبیین آن رخ داده است. در دوره کلاسیک مجرم فردی عاقل و دارای اراده سالم فرض می شد که با گزینش فردی و به علت تصمیمات نادرست دست به ارتکاب جرم می زد؛ در رویکرد اثباتی نگرانی نظریه پردازان به شناخت افراد مجرم و روشن ساختن ابعاد و ویژگی های اساسی تر بیولوژیک، عملکرد روانشناختی معطوف می شود و آنان سعی می کنند با تقسیم بندی افراد جامعه به متعادل و غیر متعادل، پدیده جرم را تبیین نمایند؛ در نظریات مدرن، عوامل اجتماعی پیدایش جرم مورد توجه بیشتری قرار می گیرند، اما نظریات انتقادی به صورت ریشه دارتری بر نقش جامعه در پدیده مجرمانه و تعریف آن تأکید می ورزند و در نهایت نظریات پست مدرن به صورت کلی جرم را برساخته ذهنیت، زبان و قدرت دانسته و حقیقت وجودی آن را زیر سوال م یبرند.