برساخت اجتماعی عشق در تجربة زیسته زنان: بررسی کیفی مسائل و تبعات روابط عاشقانة دختران مجرد تهرانی

نویسندگانمهران سهراب زاده-عطیه حمامی
تاریخ انتشار۲۰۱۵-۱-۰۱
رتبه نشریهعلمی - پژوهشی
نمایه نشریهISC

چکیده مقاله

انتخاب همسر در میان نسل جدید، اغلب یا محصول پیدایی عشق و تعلقات عاطفی است یا به شکل گیری روابط عاشقانه و رمانتیک پیش از ازدواج منتهی می شود. قلّت تحقیقات جامعه شناختی پیرامون این سوژه ، ضرورت بررسی بسیاری از ابعاد موضوع را نشان می دهد. هدف اصلی این پژوهش فهم عمیق تجربة زیست ة زنان از روابط عاشقانه و آشکار کردن ابعاد آسیب زای این روابط است. از این رو، تحقیق حاضر از نوع کیفی با روش مورد پژوهی است. نمونه گیری نظری بر مبنای اشباع نظری و استقرای تحلیلی به انتخاب 20 نفر از زنان دارای روابط عاشقانه پیش از ازدواج منجر شده است. معیار انتخاب این افراد تجربة روابط عاشقانه در گذشته یا حال حاضر، منطق ة محل سکونت، وضعیت درآمد و سطح تحصیلات (پایگاه اقتصادی اجتماعی) است. یافته ها بر مبنای مصاحبه با مشارکت کنندگان نشان می دهد که تقلیل گرایی عاطفی و اهمیت صرف رفع نیاز عاطفی به همراه اهمیت امر ازدواج می تواند به شکل گیری روابط عاشقانة نابرابر و تلقی عشق به مثابة ملجائی عاطفی از دیدگاه زنان منجر شود. بدین معنا که در چنین روابطی، زنان به فرد مورد علاقه محوریت می بخشند و هر نوع فداکاری ب یچشم داشتی را برای وی انجام می دهند و بدین ترتیب، در این زمینه مردان از حمایت عاطفی بیشتری بهر همند می شوند. شرایط مؤثر بر تشدید نیاز عاطفی زنان مؤثر واقع می شود عبارت است از خانوادة سخت گیر یا سهل گیر و همچنین شبکة دوستان آن هم از طریق تقویت چشم و هم چشمی عاطفی. اندیشة تقلیل گرایانة زنان به تلقی شخص مورد علاقه به منزلة منبع انحصاری رفع نیاز عاطفی منجر می شود و در نتیجه آنان در تعامل با فرد مقابل، انفعال رفتاری و همانندسازی هویتی با معشوق را در پیش می گیرند.