نویسندگان | نرگس نیکخواه قمصری-فاطمه کاظمی آرانی |
---|---|
تاریخ انتشار | ۲۰۱۳-۱-۰۱ |
رتبه نشریه | علمی - ترویجی |
نوع نشریه | چاپی |
نمایه نشریه | ISC |
چکیده مقاله
چنان که ملاحظه شد، گسترۀ شناخت در علوم انسانی سکولار، عمدتاً به سه شیوۀ مبتنی است که ھر یک به رغم تلاش برای فائق آمدن « رئالیسم انتقادی » و « تفھمی » ،« اثبات گرا » بر محدودیت ھای دیگر شیوه ھای کسب معرفت، در سامان روش شناختی خود، محدودیت ھای متعددی دارند. تأثیر این محدودیت ھا در دستیابی به دانشی اصیل، زمانی بیش تر ھویدا می شود که موضوع شناخت، در زمینه ای غیرسکولار و دینی مطرح باشد. در واقع، چالش ھایی چون بی کفایتی استقرا در اثبات گرایی، عدم وجود یقین علمی در ابطال گرایی که با ھمان منطق در صدد فائق آمدن بر نقاط ضعف اثبات گرایی است، تکثر و نسبیت حقیقت در رویکرد تفھمی، و تفسیری و محدودبودن رئالیسم 1 . این موضوع نیز از کتاب اسفار اربعه به دست می آید؛ اما در اینجا به مباحث ابن سینا به دلیل تفصیل وشفافیت بیش تر، ارجاع داده شده است. www.noormags.com ١٨١ فصلنامه إسراء سال پنجم، شماره دوم، پیاپی چھاردھم، زمستان ١٣٩١ انتقادی در دایرۀ محسوسات و معقولات، نه تنھا بر امکان فھم ماھیت متفاوت پدیده ھای انسانی در گسترۀ معرفت اسلامی تأثیر منفی مضاعف می گذارد؛ بلکه به دلیل تلقی جھان مستقل از ارادۀ خالق، انسان فارغ از بعد معنوی و روحانی خود و عبور از منابع اصلی سامان رفتار انسان مسلمان (ھمان ارزش ھا و ھنجارھا و قوانین مبتنی بر وحی و نقل و عقل منتج از آن در کسب معرفتی قابل اعتماد) باز می مانند. اما رئالیسم صدرایی به سبب امتیازات ویژه ای چون بھره گیری از منابع متنوع معرفت، از حس و تجربه گرفته تا وحی و شھود در طول یکدیگر، کاربرد روش استدلال قیاس برھانی و استفاده از گزاره ھای حسی و شھودی در مقدمات خود، استفاده از یافته ھای عقل عملی در نقد و ارزیابی نتایج به جای شرط آزمون پذیری که در ھمه روش ھای پیش گفته متداول است و طبعاً قادر به داوری در باب صحت یا سقم گزاره ھای عقلی، نقلی یا شھودی نمی باشند می تواند فرھنگی غنی از اصطلاحات ناظر به چگونگی بھره ورى از حس، عقل و وحی را در بستر اندیشۀ اسلامی فراھم نماید. در واقع، آن جا که علوم انسانی سکولار، داورى ھاى به اصطلاح علمی خود را در محدودۀ داده ھاى حسی محض با روش استقرایی سامان می دھد، رئالیسم صدرایی به جای تکیه بر قیاس استنتاجی، از طریق روش قیاسی برھانی، داده ھاى حسی را در مقاطع مختلف با مواد عقلی و شھودى واکاوی و تکمیل می کند و به معرفتی یقینی در باب انسان و پدیده ھای انسانی در پرتو اندیشه و اعتقادات اسلامی دست می یابد. نگاه انتقادی این رویکرد، نه با استناد به فھم عرفی که ھویتی تاریخی و صرفاً فرھنگی دارد بلکه با استفاده از دو منبع یعنی عقل عملی و وحی، تأمین و حفظ می شود.