نقد رمان «لم نعد جواری لکم» سحر خلیفه بر اساس نظریه سیمون دو بوآر

نویسندگانروح اله صیادی نژاد-زهرا مرتضایی
تاریخ انتشار۲۰۱۵-۵-۰۱
رتبه نشریهعلمی - پژوهشی
نمایه نشریهSID

چکیده مقاله

نقد زن محور(فمینیستی) یکی از شاخه‌های نقد ادبی است که به بررسی رابطه‌ی متن ادبی با اندیشه‌ها و دیدگاه‌های فمینیستی می‌پردازد و نشان می‌دهد که تصویر ارائه شده از زنان تا چه حد به تصویر واقعی آنان نزدیک است .سحرخلیفه نویسنده¬ی معاصر فلسطینی در رمان «لم نعد جواری لکم» دیدگاه¬های فمنیستی خویش را منعکس نموده و از نظریه¬ی نظریه¬پردازان فمنیسم تأثیر پذیرفته است. اوج این تأثیرپذیری را در نظریه¬ی فمنیستی- اگزیستانسالیستی سیمون¬دوبوآر ناقد و نظریه¬پرداز فرانسوی مشاهده می¬کنیم. سحر خلیفه در این رمان با تأثیرپذیری از عقاید فمنیستی بوآر در خصوص فرهنگ جوامع و ظلم آن نسبت به زنان به بررسی شخصیّت¬های رمانش پرداخته است؛ لذا در این جستار به شیوه¬ی توصیفی- تحلیلی با تکیه به نظریه¬ی فمنیستی- اگزیستانسیالیستی بوآر به ارائه¬ی نقدی زنانه محور از این رمان می¬پردازیم. دستاورد پژوهش بیانگر آن است که نویسنده، زنان رمانش را گاه زنانی منفعل، مقهور، تسلیم، احساسی، ترسو و سنت¬گرا به تصویر کشیده و گاه تحت تأثیر عقاید آزادی¬خواهانه¬ی بوآر آنان را به سنت¬شکنی و هنجارگریزی سوق داده است