نویسندگان | حسن احمدی زاده |
---|---|
نشریه | اخلاق وحیانی |
نوع مقاله | Full Paper |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۵ |
رتبه نشریه | علمی - پژوهشی |
نوع نشریه | چاپی |
کشور محل چاپ | ایران |
چکیده مقاله
ایمانوئل کانت در کتاب مبانی مابعدالطبیعیِ اخلاق، یگانه هدف خویش را جستوجو و برپایی عالیترین اصل اخلاق معرفی میکند؛ اصلی که همچون قطبنمایی برای افعال اخلاقی باشد؛ اما هگل بر این باور است که دیدگاه اخلاقی کانت، انتزاعی و گویی بیمحتواست؛ افزونبراین، اصول اخلاقی کانت تناقضهایی دارد؛ ازاینرو، این نظام اخلاقی را درعمل ناممکن میکند. کانت اخلاق را در درجۀ اول، به حوزۀ فردی مربوط میداند؛ اما از دیدگاه هگل، فردی دانستن اخلاق، نادیده گرفتن جهانی اجتماعی و سیاسی را درپِی دارد که در پَس عمل اخلاقی فرد نهفته است؛ افزونبراین، از منظر وی، تأکید کانت بر کلیسازی قانون اخلاق، ایرادهایی دارد؛ برای مثال، کلیسازی قاعدهها، آزمونی صرفاً سلبی است؛ یعنی حتی اگر این آزمون با موفقیت به انجام رسد، فقط نشان میدهد ازلحاظ اخلاقی چه نباید بکنیم؛ اما نمیگوید چه باید بکنیم. در این جستار برآنیم تا باتوجهبه نقدهای هگل به دیدگاه اخلاقی کانت، مهمترین اصول اخلاقی هگل را واکاوی کنیم.