نویسندگان | حسن احمدی زاده-طیبه غلامی |
---|---|
نشریه | پژوهشهای فلسفی |
نوع مقاله | Full Paper |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۶ |
رتبه نشریه | علمی - پژوهشی |
نوع نشریه | چاپی |
کشور محل چاپ | ایران |
چکیده مقاله
الهیات فیزیکالیستی اصطلاحی است که تا کنون در مورد آن تعریف دقیق و روشنی ارائه نشده است. در قرن بیستم، برخی از اندیشمندانِ الهیات مسیحی نظیر ننسی مورفی و پیتر وناینواگن با پذیرش رویکرد فیزیکالیستی نسبت به انسان سعی کردند که به تحلیل و توجیه باورهای مسیحیان در باب هویت انسان و جاودانگی او بپردازند. این رویکرد امروزه الهیات فیزیکالیستی نامیده میشود. بر اساس این رویکرد انسان در همین بدن مادیاش خلاصه میشود و با پذیرش این اصل، تفسیر از مرگ و جاودانگی به راحتی صورت میگیرد در جستار پیشرو نگارنده بر آن است تا با شیوۀ تحلیلی- توصیفی به نقد و بررسی جاودانگی در الهیات فیزیکالیستی مسیحی بپردازد و مهمترین استدلالهای طرفداران الهیات فیزیکالیستی که عبارتند از: امتناع تعامل امر مادی و امر مجرد، ارتباط و تعامل میان شخص و بدن و فیزیکالیسم و آموزههای مسیحی را به رشته تحریر در آورد. از مهمترین دستاوردهای این پژوهش میتوان به این مطلب اشاره کرد که فیزیکالیستها معتقدند شخصی که زمانی وجود داشته است، برای همیشه باید وجود داشته باشد تا اینکه برای همیشه نابود شود، چرا که مسیحیان نوعأ به اموری اعتقاد دارند که نمیتوانند آنها را به نحو عقلانی توجیه کنند، واقعیت رستاخیز مثالی از این دست است. بنابراین الهیات فیزیکالیستی با تاکید بر قدرت لایزال الهی و معجزه میتواند جاودانگی را اثبات کند.