نویسندگان | حسن احمدی زاده |
---|---|
نشریه | پژوهشهای فلسفی کلامی |
نوع مقاله | Full Paper |
تاریخ انتشار | بهار ۱۳۹۹ |
رتبه نشریه | علمی - پژوهشی |
نوع نشریه | چاپی |
کشور محل چاپ | ایران |
چکیده مقاله
یکی از مباحث کلیدی در فلسفهی دکارت، که امروزه نیز در میان پژوهشگران فلسفهی مدرن و قرونوسطی، از اهمیت بسزایی برخوردار است، رویکرد دکارت در خصوص ارتباط علت و معلولی میان پدیدهها و رویدادهای مختلف است. دکارت برای ارتباط علّی میان نفس و بدن، رویکردی اُکازیونالیستی یا همان رویکرد مبتنی بر اصالت علل موقعی را اتخاذ نموده است که بر اساس آن، علت نهایی، خداوند است. اما پرسش جستار اصلی جستار حاضر این است که آیا دکارت، برای همهی ارتباطات علت و معلولی میان پدیدهها، چه مادی و چه فرامادی، اکازیونالیستی تبیین میکند وآیا اساساً میتوان دکارت را بنیانگذار اصلیِ اکازیونالیسم در فلسفه دانست یا اینکه ریشههای علیت اکازیونالیستی را باید در متفکران قرون وسطی جستجو نمود؟ از این رو در این جستار تلاش خواهیم کرد تا با توجه به آثار مختلف دکارت و نیز با توجه به دیدگاههای برخی متفکران قرون وسطی در خصوص علیت، نشان دهیم که دکارت را در بهترین حالت، میتوان طرفدار نظریه یا رویکردی شبهاکازیونالیستی در خصوص علیت دانست، که بر اساس آن، چنین نیست که علل فیزیکی و طبیعی در رویدادهای مختلف، هیچ نقش تأثیرگذاری نداشته باشند بلکه به زعم دکارت، در کنار علیت خداوند، میتوان از تأثیرگذاری علل طبیعی نیز سخن گفت.
واژگان کلیدی:
دکارت، علیت، اکازیونالیسم، خداوند، قرون وسطی