نویسندگان | حسین قربانپور-ناهید حیدری رامشه |
---|---|
تاریخ انتشار | ۲۰۱۴-۱-۰۱ |
رتبه نشریه | علمی - پژوهشی |
نمایه نشریه | ISC ,SID |
چکیده مقاله
مقالة حاضر بر آن است تا ضمن بحثی در باب مرز میان کرامات و خرافات وتفاوتِ باور به مسئلة کرامات با خرافهپرستی و پرهیز از خلط این دو،سازوکار زبان و عناصر روایی در بیان کرامات اولیا را بازنمایی کند.بدین منظور مباحثی چون: جنبههای استعاری زبان، توجّه به زبانِ حال در نثر صوفیّه، تحقیقناپذیری وتوصیفناپذیری گزارههای دینی و عرفانی،تأثیر صدق عاطفی روایت بر میزان اقناعشدگی مخاطب،انواع شگردهای مورد استفادة راوی در بیان کرامات و باورپذیر کردنِ آن و روندِ گرایش از زبان تمثیلی به زبان استعاری در قصص و حکایات مربوط به کرامت،درخلال متن بررسی گردیده است.برآیند این پژوهش آن است که کرامات اولیا از آنجا که متعلّق به جهانی فهمپذیر و در عین حال وصفناپذیرند،راوی در زبانی متفاوت با زبان عادی میکوشد تا در قالب نقل قصّههایی به بازسازی عالم لایُدرُک و لایفهمِ کرامات بپردازد واین به هنر وی بستگی دارد که تا چه اندازه بتواند با بهرهگیری از انواع شگردهای روایی وعناصر زبانی،روایت خود را باورپذیر و حقیقتمانند جلوه دهد و به صحنة رؤیتشده شکل ببخشد.این کوشش در ادوار بعد، به موازات انحطاط تصوّف و آشفتگیهای سیاسی و اجتماعی به سستی و ابتذال در زبان و محتوا میگراید.