نویسندگان | علی نجفی ایوکی-الهام بوجاریان ارانی |
---|---|
نشریه | ادب عربی- دانشگاه تهران- پاییز 1393 |
نوع مقاله | Full Paper |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۳ |
رتبه نشریه | علمی - پژوهشی |
نوع نشریه | چاپی |
کشور محل چاپ | ایران |
نمایه نشریه | ISC |
چکیده مقاله
سندباد یکی از شخصیت های مهم «هزار و یک شب» است که در شعر معاصر عربی، فراخور تجربههای متعدد آن شاعران، چهرههای گوناگونی پیدا کرده است. از جمله شاعرانی که در شعر خود توجه ویژهای به این شخصیت اسطوری نشان دادهاند خلیل حاوی (1919 -1982م) شاعر معاصر لبنان، و بدرشاکرالسیاب (1926 – 1964م) شاعر معاصر عراق میباشند؛ آنان سعی کردند با بازآفرینی این شخصیت اسطوری به صورت نمادین و غیر مستقیم، به ابراز اندیشههای خود بپردازند. سندباد آنان آرزوی انسان برای ماجراجویی و خروج از جریان موجودِ زندگی را به تصویر میکشد. نگارندگان در این مقاله برآنند تا ضمن ارائه تعریفی از اسطوره و دلایل گرایش شاعران معاصر به آن و بازگویی سفرهای سندباد، به بررسی، نقد و تحلیل تطبیقی آن اسطوره در سروده «السندباد فی رحلته الثامنة» خلیل حاوی و سروده «رحل النهار» بدرشاکرالسیاب بپردازند. آنچه در این مجال برایمان مهم مینماید بیان دلالت یا دلالتهای این اسطوره، نحوه فراخوانی و بکارگیری آن، واکاوی ویژگیهای زبانی، ادبی و هنری، و مهم تر از همه کارکرد این اسطوره در شعر دو شاعر یاد شده میباشد. برداشت این است که دو شاعر به قصد جاودان ساختن دغدغههای شخصی و اجتماعی- سیاسی، دست به «اسطوره زدایی» یا «ساختارشکنی اسطوره» زدند و به نحوی به «اسطورهسازی» روی آوردند. دیگر آنکه با کاربست شگرد «تکرار» بر آن بودند تا علاوه بر تقویت موسیقی زبان، در محور عمودی، بر معنی و مفهوم مورد نظرشان تاکید نمایند.