گیل گمش، دو سومش الهی و یک سومش آدمی ،اسطوره یا واقعیت؟

نویسندگاندکتر جواد خانلری,محسن سیفی
همایشدومین کنگره بین المللی فرهنگ و اندیشه دینی
تاریخ برگزاری همایش۲۰۱۶-۸-۴
محل برگزاری همایشقم
نوع ارائهسخنرانی
سطح همایشبین المللی

چکیده مقاله

ادبیات، تلفیقی است از ذوق و هنر و عاطفه و خیال، اما وقتی با علم و دانش عجین شود، دیگر ادبیات محض در کار نیست و سخن از ادبیات علمی-تخیّلی خواهد بود. ادبیات علمی-تخیّلی ریشه در باورها و افکار دیرینیان دارد. گرچه ردّ پای ادبیات علمی-تخیّلی اروپا در عرصه ادبیات معاصر کاملا محسوس و ملموس است، لیکن نمی¬توان نخستین بارقه¬های این نوع ادبی جدید را در لابلای متون کهن و داستان¬های فولکلور و مردمی، منکر شد. خرافه¬ها و اسطوره¬هایی همچون قالیچه پرنده، چراغ جادو، گوی سحرآمیز، انگشتر جادو و صدها مورد دیگر مردمان را با خود همراه ساخته و آرزوهای دست نایافتنی آنها را در عالم خیال و رؤیا محقّق می¬ساختند. امروزه نیز به لطف علم و دانش این امور خرافی و اسطوری در پوشش امکاناتی چون هواپیما، تلوزیون، ربات، تکنولوژی و هزاران مورد دیگر محقّق شده¬اند. بنابراین گرچه برخی این ادبیات در نوع خود بی¬نظیر را زاده¬ی علم و دانش امروز می¬دانند، امّا باید اذعان داشت که خیال ادیب و داستان¬های فولکلور دوره کهن نیز هرگز خالی از امور علمی-تخیّلی نبوده است و حاصل آن را می¬توان در آثاری که بر جای نهاده¬اند همچون اسطوره¬ی گیل¬گمش مشاهده نمود. این اسطوره رابطه¬ی مستقیمی با ادبیات قرن بیستم یعنی ادبیات علمی-تخیّلی دارد و یکی از شاه¬کارهای تاریخی در به تصویر کشاندن همداستانی علم و ادبیات است.