ترسیم نقشه استراتژی شرکتهای تامین سرمایه

نویسندگانسیدعبدالجابر قدرتیان-علی فرهادیان-مرضیه محمودی
تاریخ انتشار۰-۰-۰۱
رتبه نشریهعلمی - پژوهشی
نوع نشریهچاپی
نمایه نشریهISC ,SID

چکیده مقاله

توجه به شرکت‌های تأمین سرمایه به‌عنوان یکی از مهم‌ترین نهادهای مالی جهت توسعه اقتصادی کشور بسیار حائز اهمیت است. با توجه به حجم گستردگی فعالیت‌های شرکت‌های تأمین سرمایه وجود یک انسجام و اتحاد درون سازمانی جهت رسیدن به استراتژی کل سازمان لازم و ضروری است. نقشه استراتژی را می‌توان به‌منزله یک نقشه گنج برای هر کسب و کار تلقی کرد. درواقع نقشه استراتژی، نموداری است که از آن به‌منظور مستند کردن اهداف استراتژیک اولیه یک سازمان استفاده می‌گردد. روش تحقیق حاضر، از حیث هدف، کاربردی توسعه ای بوده و از حیث روش شناختی از نوع پیمایشی و علی است. برای دستیابی به نقشه استراتژی شرکت، ابتدا با مراجعه به ادبیات تحقیق و نظر اساتید خبره، در مجموع 42 هدف استراتژیک در چهار منظر نقشه شناسایی شد. سپس با انجام مطالعات میدانی 27 هدف از این اهداف برای شرکت تامین سرمایه X نهایی شد. سپس با استفاده از تکنیک دیماتل روابط علی – معلولی بین اهداف و نیز ساختار اهداف از حیث اثرگذاری و اثرپذیری مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج تکنیک نشان داد که هر کدام از اهداف استراتژیک شرکت با تمامی اهداف دیگر اثرگذار و اثرپذیر می باشد؛ منتها شدت اثرگذاری و اثرپذیری متفاوت می باشد. بر اساس یک تحلیل ده هدفی که بیشترین اثرگذاری را از دید خبرگان به خود اختصاص دادند عبارت بودند از: رشد سودآوری کل شرکت، بهبود بازدهی نهایی سرمایه گذاری ، رشد درآمد هر سهم شرکت، بهبود گردش داراییها ، بهبود توانگری مالی، بهبود ساختار سرمایه، اتوماسیونی کردن فرایندهای شرک ، رشد سهم بازار شرکت (تعداد مشتریان) ، نوآوری در خدمات، و رشد سود حاصل از هر یک از خدمات شرکت. بدیهی است شرکت باید بر روی این اهداف بیشتر تمرکز کند؛ چرا که کل عملکرد شرکت را تکان می دهد. همچنین بر اساس یک تحلیل یازده هدفی که بیشترین اثرپذیری را از دید خبرگان به خود اختصاص دادند عبارت بودند از: رشد سودآوری کل شرکت، بهبود بازدهی نهایی سرمایه گذاری، رشد درآمد هر سهم شرکت، بهبود گردش داراییها، بهبود توانگری مالی، ،بهبود ساختار سرمایه، اتوماسیونی کردن فرایندهای شرکت، بهبود فرصتهای درآمدی از مشتریان جدید، بهبود گردش نقدینگی و جریان نقدی، بهبود فرصتهای درآمدی از مشتریان موجود، حفظ استعدادهای برتر. به نظر می رسد جای اهداف اثرگذار و اثرپذیر در این سیستم برنامه ریزی شرکتهای تامین سرمایه تغییر کرده است و این خطای راهبردی بیشتر از فلسفه سودآوری بیشتر که در ذهن مدیران این شرکتها وجود دارد نشات گرفته است. تفکر کوتاه مدت سودآوری بیشتر و بیشتر و نیز تغییرات عمده در راس مدیران این شرکتها، اجازه نگرشهای بلندمدت را از این مدیران سلب کرده و فکر می کنند که اهداف مالی نظیر سودآوری بیشتر واقعا راه نجات این شرکتهاست، این در حالی است که قاعدتا اهداف مناظر پایین تر نقشه استراتژی اثرگذاری بیشتری بر اهداف مالی شرکت خواهند داشت.