سیر تاریخی اسم اعظم در تفاسیر عرفانی قرآن

نویسندگانسیدخداکرم فلاحی، محسن قاسم پور، حسین حیدری، سعید رحیمیان
نشریهپژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن
شماره صفحاتصفحه ۱۱-۳۰
شماره سریال۲۱
شماره مجلد۱۱
نوع مقالهFull Paper
تاریخ انتشاردی ماه ۱۴۰۱
رتبه نشریهعلمی - پژوهشی
نوع نشریهچاپی
کشور محل چاپایران

چکیده مقاله

تلاش در پی فهم اسم اعظم خداوند یکی از دغدغه های انسان‌ها بوده که همواره اندیشمندان به آن توجه داشته‌اند. این پژوهش از روش کتابخانه‌ای با رویکرد تحلیلی_ تاریخی کوشیده سیر اسم اعظم در تفاسیر عرفانی را مورد بررسی قرار دهد.
سهل بن عبد اللّه تستری اولین مفسری است که از اسم اعظم سخن گفته است. بیشتر مفسران در باب اسم اعظم اظهار نظر نکرده و به نقل روایات بسنده کرده‌اند. پس از ظهور ابن عربی در قرن هفتم و توجه ویژه وی به اسم اعظم، پرداختن به این موضوع در تفاسیر بعد از قرن هفتم چشمگیر است.
اسم اعظم خداوند در قرآن وجود دارد. اسم «الله» اسم لفظی اسم اعظم خداوند است که برهمه اسماء برتری دارد و اسمی جامع تر و کاملتر از آن برای ذات خداوند وجود ندارد. برخی از مفسران فقط به اعظم بودن اسم «الله» بسنده نکرده و اسامی دیگری از جمله «الْحَیُّ الْقَیُّومُ»، «ربّ»، «ذوالجلال و الاکرام»، «حروف مقطعه قرآن»، «روح القدس»، «مالک الملک»، آیات ابتدای سوره «الحدید» و آیات آخر سوره «الحشر» را از مصادیق اسم اعظم معرفی کرده‌اند. هر کدام از اسماءالهی در خارج صورتی دارد که مظهر آن اسم می‌باشد، و آن اسم صاحبان آن مظاهر وجلوه‌ها هستند، از این روی انسان کامل مظهر اسم اعظم خداوند است و منظور از انسان کامل پیامبر خاتم(ص) و ائمه اطهار(ع) و در عصر حاضر حضرت صاحب الزمان(عج) است.

لینک ثابت مقاله