دلیل آفتاب ؛ بررسی تطبیقی آرای کلامی و عرفانی مولوی در باب اسما و صفات حق تعالی

نویسندگانحسین حیدری
نشریهپژوهش‌های فلسفی کلامی
شماره صفحات۳۰
شماره مجلد۴
ضریب تاثیر (IF)ثبت نشده
نوع مقالهFull Paper
تاریخ انتشار۱۳۸۲/۰۳/۰۸
رتبه نشریهعلمی - پژوهشی
نوع نشریهالکترونیکی
کشور محل چاپایران
نمایه نشریهISC

چکیده مقاله

در قرآن کریم و در عرف متکلمان مسلمان آنچه به‌عنوان جایگزین نام الله یا در وصف او به‌کار می‌رود، اسم (جمع آن اسماء) الله نامیده می‌شود. این که آیا می‌توان خداوند را با نام‌ها و اوصافی خطاب کرد که در قرآن، سنت و اجماع نیامده و یا آن‌که اسماءالله توقیفی است؛ یعنی مقید به ذکر آنها در منابع مذکور است، از جمله موارد اختلاف مهم اندیشمندان عالم اسلام، به‌ویژه متکلمان و فلاسفه مسلمان بوده است. اختلاف دیگر آنان این بوده که آیا آنچه به‌عنوان اسماء الله اطلاق کرده‌اند، با مسمایشان عینیت دارد یا به‌کلی بیگانه است؟ از فرق عمده کلامی و غالب اهل سنت حنبلی و اشعری بر توقیفیت اطلاق اسما و به عینیت آنها با مسمایشان باور داشته‌اند، در هر دو مورد معتزله و شیعه در موضع مخالف ایستاده‌اند، ولی ماتریدیه با وجود عدم قبول توقیفیت اسمای خداوند، گرچه به عینیت این اسما با مسمایشان اعتقاد راسخ ندارند، لزوما منکر عینیت اسما با ذات و صفات حق نیست.جلال‌الدین محمد مولوی (متوفای 672)، از سویی، در آثارش خداوند را با نام‌های بی‌شماری از قبیل: خورشید، آفتاب، دریا، دوست، معشوق، یار، دلبر، خلیفه، شاه، مادر، عروس، صید، صیاد و ... خوانده، اما به منصوص بودن آنها مقید نبوده است و از سوی دیگر، توصیف و اسم شایسته حضرت حق، را چون شب قدر، گم‌شده در اینها می‌داند، اما در هر دو مورد اشعری نیست و موضعی ماتریدی دارد. با توجه به نظری که در باب گوهر ایمان و سابق دانستن رحمت الهی دارد، نیت گوینده را بر اقوال او مقدم و مایه نجات می‌شمارد.

tags: اسمای خداوند، کلام ، متکلمان، صفات خدا، ماتریدیه، اشاعره