تکلیف ما لایطاق در اندیشۀ مولانا و متکلمان مسلمان

نویسندگانحسین حیدری
نشریهمطالعات اسلامی ، مجله دانشکده الاهیات دانشگاه فردوسی مشهد ( جستارهایی در فلسفه و کلام کنونی)
شماره صفحات۲۰۹
شماره مجلد۳۱
ضریب تاثیر (IF)ثبت نشده
نوع مقالهFull Paper
تاریخ انتشار۱۳۷۸/۱۱/۱۵
رتبه نشریهعلمی - پژوهشی
نوع نشریهالکترونیکی
کشور محل چاپایران
نمایه نشریهISC

چکیده مقاله

1-بر پایهء قادر مطلق و لا یسأل دانستن خداوند و عدم اعتقاد به قاعدهء مهم‌ کلامی و حسن و قبح عقلی،اشاعره جایز و ممکن می‌دانستند که خداوند بندگانش را نسبت به انجام دستوراتی فراتر از قدرت و توان(ما لا یطاق)آنان،مکلف سازد و به‌ دلیل عدم انجام مأمور به،در روز قیامت مؤاخذه و عقابت کند. 2-معتزله،شیعه و ما تریدیه با اعتقاد به حکمت،عدل،و کرم الهی و نیز عقلی‌ و ذاتی شمردن حسن و قبح افعال،تکلیف ما لا یطاق را از این جهت که نتیجه‌ای‌ ندارد،فعلی عبث می‌شمارند و مؤاخذه بندگان را در این گونه موارد،حتی از طرف‌ خداوند،قبیح می‌دانند و معتقدند که از سوی باری تعالی چنین اوامری صادر نشده‌ است و ثواب و عقاب بندگان منحصر در اعمال اختیاری و مقدور آنان است. 3-با نگانی به آرا و اقوال مولانا جلال الدین-بویژه در بحثهای مربوط به‌ جبر و اختیار و تشبیه و تنزیه-درمی‌یابیم که او در این باب،موضع معتزله،شیعه و ما تریدیه دارد و صراحتا بیان می‌کند که خالق اختر و گردون،امر و نهی جاهلانه‌ نکرده است و همچنین در مورد کسانی که با داعیهء قادرتر دانستن خداوند به جواز تکلیف ما لا یطاق معتقدند،می‌گوید آنان گرچه که احتمال عجز و ناتوانی را از خداوند دفع کرده‌اند،ولی او را سفیه و جاهل پنداشته‌اند.

tags: تکلیف مالایطاق، مولوی ، اشاعره