اختراع دعا؛حرمت؛کراهت؛جواز یا استحباب!!
از جمله ادله جواز انشاء دعا توسط غیر معصوم خبری است که کشی در باب ابوذر در رجال خود روایت نموده: دَخَلَ أَبُو ذَرٍّ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ مَعَهُ جِبْرِیلُ، فَقَالَ جِبْرِیلُ مَنْ هَذَا یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ أَبُو ذَرٍّ. قَالَ أَمَا إِنَّهُ فِی السَّمَاءِ أَعْرَفُ مِنْهُ فِی الْأَرْضِ، وَ سَلْهُ عَنْ کَلِمَاتٍ یَقُولُهُنَّ إِذَا أَصْبَحَ! قَالَ، فَقَالَ یَا أَبَا ذَرٍّ کَلِمَاتٌ تَقُولُهُنَّ إِذَا أَصْبَحْتَ فَمَا هُنَّ قَالَ أَقُولُ یَا رَسُولَ اللَّهِ: اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الْإِیمَانَ بِکَ وَ الْعَافِیَةَ مِنْ جَمِیعِ الْبَلَایَا وَ الشُّکْرَ عَلَى الْعَافِیَةِ وَ الْغِنَى عَنِ النَّاسِ.( رجال الکشی - إختیار معرفة الرجال، ص: 25)
از ادله دیگر جواز می توان به روایت امام صادق اشاره نمود که فرموده باشند: أَفْضَلُ الدُّعَاءِ مَا جَرَى عَلَى لِسَانِکَ.( الأمان من أخطار الأسفار و الأزمان، ص: 19)
اما در مقابل روایات دیگری وجود دارد که از آن عدم جواز اختراع و انشاء دعا به ذهن متبادر میشود. از جمله دو روایتی که مرحوم شیخ عباس قمی در مفاتیح نقل و از تغییر در الفاظ دعا به شدت نهی نموده:" شیخ کلینی از عبدالرحیم قصیر نقل کرده: خدمت امام صادق(علیهالسلام) رسید و عرض کرد: فدایت شوم، من از پیش خود دعایی اختراع کردهام، حضرت فرمود: مرا از اختراع خود بگذار، یعنی آن را کنار گذار و برای من نقل مکن و اجازه نداد دعای جمعکردهاش را نقل کند و خود حضرت برای او دستور العملی عنایت فرمود.شیخ صدوق از عبدالله بن سنان روایت کرده: امام صادق(علیهالسلام) فرمود: به همین زودی به شما شبههای میرسد، پس میمانید بدون نشانه و راهنما و پیشوای هدایتگر و در آن شبهه نجات نمییابد مگر کسیکه دعای غریق را بخواند، گفتم: دعای غریق چگونه است؟ فرمود: میگویی:یَا اللّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ، یَا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ .
ای خدا، ای بخشنده، ای مهربان، ای زیر و روکنندهی دلها، دلم را بر دینت پا برجا کن.
پس گفتم:یَا مُقَلِّبَ القُلُوبِ وَالأبْصَارِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ.
ای زیر و رو کنندهی دلها و دیدهها، دلم را بر دینت پا برجا کن.
حضرت فرمود: خدای عزّوجل «مُقَلِّبَ القُلُوبِ وَالأبْصَارِ» است، ولی چنانکه من میگویم بگو: «یَا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ»."(مفاتیح الجنان)هر چند حدیث اول تصریح در منع از انشای دعا توسط غیر معصوم دارد اما محدث قمی هر دو مورد را برای نهی از تصرف در ادعیه ماثور نقل نموده است.گفتنی است در مفاتیح نیز دعای انشائی/اختراعی نقل شده است از جمله دعای عدیله که ذیل آن محدث قمی مینویسد:" امّا این دعای مذکور روایت معصوم است یا به وجود آمده علمای شیعه؟ باید گفت: بنا بر گواهی عالم برجسته در علم حدیثشناسی و بررسی کننده روایات و گردآورنده تمام اخبار ائمه(علیهمالسلام) دانشمند زبردستِ خبره و محدّث ناقد و بصیر، شیخنا الاکرم و المحدث الأعظم مولانا الحاج میرزا حسین نوری «نور الله مرقده» این دعا از معصومین نیست، چنانکه فرموده است:
« وأمّا دعاء العدیلة المعروفة فهو من مؤلّفات بعض أهل العلم، لیس بمأثورٍ وَلا موجودٍ فی کتب حَملة الأحادیث ونقّادها ؛ و اما دعای عدیله معروف از نوشتههای بعضی از اهل علم است و از معصومین(سلام الله علیهم) روایت نشده است و در کتابهای حاملان حدیث و نقّادان روایت موجود نیست."(مفاتیح الجنان)
مرحوم شیخ حر عاملی بر این باور است که ادله نهی بر اختراع دعا؛ دلالت بر کراهت اختراع داشته و باید بر دعای ماثور اصرار ورزید. بابی که در این خصوص و مشتمل بر دو حدیث همسان :ما جری علی لسانک" گشوده به این عنوان است: بَابُ اسْتِحْبَابِ الدُّعَاءِ بِمَا جَرَى عَلَى اللِّسَانِ وَ اخْتِیَارِ الدُّعَاءِ الْمَأْثُورِ إِنْ تَیَسَّرَ وَ کَرَاهَةِ اخْتِرَاعِ الدُّعَاء(وسائل الشیعة، ج7، ص: 139)
آنچه در عنوان باب جای تامل دارد آن است که چگونه بین استحباب دعایی که بر زبان میآید و کراهت اختراع دعا میتوان جمع نمود؟شاید مراد از اختراع دعا آن باشد که شخص دعایی را به دیگران تعلیم داده و انشاء نماید و مراد از استحباب ما جری علی لسان؛صرفا دعاهای شخصی و خصوصی و راز و نیاز افراد باشد چنانکه بعض محدثان و فقهان حدیث ما جری علی لسان را دلیل بر جواز قنوت به زبانی غیر عربی دانستهاند.( مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج4، ص: 406)
محمد باقر مجلسی در این بین راه میانه پیموده و از اظهار نظر قطعی دوری گزیده است.وی از یک سو قول امام علیه السلام که فرموده اند: "دعنی من اختراعک" را به معنای اعراض از اختراع دعا دانسته و ظاهر آن را منع از انشاء حدیث بیان نموده اما محتمل در کراهت دانسته اند؛ خصوصا در جایی که امکان اخذ دعا از معصوم باشد. مجلسی هر چند به کثرت اخبار جواز انشاء دعا همچون ما جری علی لسانک قائل است اما محتمل میداند که مراد از کلمه "دعا" در این روایت؛ادعیه منقوله باشد نه اختراع و انشاء دعا.( ملاذ الأخیار فی فهم تهذیب الأخبار، ج1، ص: 433).
گفتنی است ادعای کثرت اخبار جواز انشاء ادعای فاقد دلیل به نظر می رسد؛مگر اینکه ادله عام استحباب دعا و خواستن از پروردگار و نجوا و بگو با او را دال بر همین جواز انشا بدانیم.(استاد یوسفی غروی در درس رجال کشی خود بر چنین باوری بودند).
شاید به جواب این مساله بتوان با تاملی در پاسخ به این سوال دست یافت که هل الدعاء قسم من الحدیث او لا؟اگر دعا گونهای از حدیث باشد-که چنین است- اختراع و انشای دعا برای بیان و ارائه به مخاطبان قابل قبول نخواهد بود ؛هر چند دعا به زبان دل و در احوال شخصی جایز و بلکه مورد تاکید است.گفتنی است که سید ابن طاووس ادعیه بسیاری را اختراع نموده و در کتب خود نقل نموده است.در فرصتی دیگر به سیره او در اختراع دعا خواهم پرداخت.اما به صرف این نکته بسنده میکنم که مهمترین دلیل آن عالم بزرگ بر اختراع دعا همان روایت"افضل الدعا ما جری علی لسانک" میباشد. (الأمان من أخطار الأسفار و الأزمان، ص: 19)نکته قابل توجه آن که مهمترین دلیل بر انشاء و اختراع دعا که همین روایت است برای اولین بار توسط سید ابن طاوس(متوفی 664) در همین کتاب الامان من اخطار الاسفار نقل شده و پیش از آن با این عبارت و عبارات مشابه یا بدین مضمون در کتاب روایی شیعه نقل نشده است.