سخنی کوتاه در اختلاس ابن عباس از بیت المال
نقل کشی در کتاب رجالش تصریح در اختلاس ابن عباس از بیت المال دارد:
قَالَ الْکَشِّیُّ: رَوَى عَلِیُّ بْنُ یَزْدَادَ الصَّائِغُ الْجُرْجَانِیِّ، عَنْ عَبْدِ الْعَزِیزِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْأَعْلَى الْجَزَرِیِّ، عَنْ خَلَفٍ الْمَخْرَمِیِّ الْبَغْدَادِیِّ، عَنْ سُفْیَانَ بْنِ سَعِیدٍ، عَنِ الزُّهْرِیِّ/محمد بن شهاب زهری، قَالَ سَمِعْتُ الْحَارِثَ یَقُولُ: اسْتَعْمَلَ عَلِیٌّ (ع) عَلَى الْبَصْرَةِ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عَبَّاسٍ، فَحَمَلَ کُلَّ مَالٍ فِی بَیْتِ الْمَالِ بِالْبَصْرَةِ وَ لَحِقَ بِمَکَّةَ وَ تَرَکَ عَلِیّاً (ع) وَ کَانَ مَبْلَغَهُ أَلْفَیْ أَلْفِ دِرْهَمٍ فَصَعِدَ عَلِیِّ (ع) الْمِنْبَرَ حِینَ بَلَغَهُ ذَلِکَ فَبَکَى، فَقَالَ هَذَا ابْنُ عَمِّ رَسُولِ اللَّهِ (ص) فِی عِلْمِهِ وَ قَدْرِهِ یَفْعَلُ مِثْلَ هَذَا فَکَیْفَ یُؤْمَنُ مَنْ کَانَ دُونَهُ، اللَّهُمَّ إِنِّی قَدْ مَلِلْتُهُمْ فَأَرِحْنِی مِنْهُمْ وَ اقْبِضْنِی إِلَیْکَ غَیْرَ عَاجِزٍ وَ لَا مَلُولٍ.(رجال الکشی - إختیار معرفة الرجال، ص: 60).
نقل بعدی ابن کشی سخنی صریحتر در این اختلاس و محاجه مکتوب علی ع با ابن عباس در این خصوص و اصرار ابن عباس بر صحت اقدامش دارد:قَالَ، فَکَتَبَ إِلَیْهِ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَبَّاسٍ، أَمَّا بَعْدُ- فَقَدْ أَتَانِی کِتَابُکَ، تَعْظُمُ عَلَیَّ إِصَابَةَ الْمَالِ الَّذِی أَخَذْتَهُ مِنْ بَیْتِ مَالِ الْبَصْرَةِ: وَ لَعَمْرِی إِنَّ لِی فِی بَیْتِ مَالِ اللَّهِ أَکْثَرَ مِمَّا أَخَذْتُ، وَ السَّلَامُ.(ص62؛همان)
در این خصوص چند نکته قابل توجه است:
اولا ایا اختلاس توسط ابن عباس واقعا اتفاق افتاده؟ نویسنده مقاله نقد تاریخی اختلاس ابن عباس با تاکید بر نهج البلاغه بر این باور است که"بررسی آراء محققان نتیجه می دهد، عده ای مانند شوشتری این اتهام را نپذیرفته اند، برخی چون ابن ابی الحدید از اظهارنظر قطعی در این باره خودداری کرده و گروهی مثل ابن جوزی آن را تأیید نموده اند. پژوهش حاضر قصد دارد با روش استنادی – تحلیلی، ادله ی موافقان و مخالفان این اختلاس را مورد بررسی و نقد قرار دهد. یافته های تحقیق حاکی از آن است که براساس دلایلی چون گزارش های تاریخی، اعتراف ابن عباس و نامه های نهج البلاغه، انتقال اموال دولتی بصره اتفاق افتاده است."
ثانیا حداقل مستند نقل اول کشی -جدا از نهج البلاغه- عامه هستند.ایت الله خوئی در برررسی حدیث مشابهی در باب اختلاس ابن عباس مینویسد:
آقای خویی می نویسد: «این روایت (روایت اختلاس اموال بصره توسط ابن عباس) و ما قبل آن، از طریق عامّه نقل شده است و تنها انگیزه ای که عامل جعل این اخبار دروغ و تهمت و طعن زدن بر ابن عباس شده، دوستی و همراهی او با امیرالمؤمنین می باشد تا آنجا که معاویه پس از نماز (به گفته طبری) او را همراه علی، حسنین علیهم السلام ، قیس بن سعد بن عبادة و مالک اشتر لعن می کند. خلاصه اینکه ابن عباس منزلتی بلند و والا داشته و از مدافعان امام علی و حسنین علیهم السلام بوده است.»
ثالثا و مهمتر آنکه با وجود همین تلقی و تایید ضمنی اختلاس ابن عباس ؛نوع منابع فریقین ابن عباس را موثق شمرده اند.آیا اختلاس گناهی نبوده است که سبب جرح شود یا.....؟
اما در خصوص رجال کشی گفتنی است وی در موارد بسیاری از راویان هر دو گزارش قدح و جرح را آورده و این گزارشها در نگاه اول بیانگر تناقض گویی نویسنده یا سردرگمی او در ترجیح یکی بر دیگری است. این سخن مجالی دیگر می طلبد ولی به ذکر این نکته فقط در اینجا بسنده میکنم که ای چه بسا این تنتقاضها بعد از گزیده گزینی طوسی از کتاب کشی و شکل گیری اختیار معرفه الرجال باشد و در اصل رجال کشی این تناقضها چه بسا نبوده یا بدین صورت نبوده باشد.
استاد یوسفی غروی هم احادیث اختلاس ابن عباس را قابل اعتماد ندانسته اند.