آیا حضرت عیسی علیه السلام زنده است؟!

در داستان پایان کار حضرت مسیح؛قرآن کریم بر خلاف اعتقاد مسیحیان بر این باور تاکید دارد که او به صلیب کشیده نشده:

 وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِیحَ عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَکِنْ شُبِّهَ لَهُمْ ۚ وَإِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِیهِ لَفِی شَکٍّ مِنْهُ ۚ مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ ۚ وَمَا قَتَلُوهُ یَقِینًا (نساء/157)

و گفتارشان که: «ما، مسیح عیسی بن مریم، پیامبر خدا را کشتیم!» در حالی که نه او را کشتند، و نه بر دار آویختند؛ لکن امر بر آنها مشتبه شد. و کسانی که در مورد (قتل) او اختلاف کردند، از آن در شک هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پیروی می‌کنند؛ و قطعاً او را نکشتند!

عالمان و مفسران مسلمان بر اساس همین آیه و روایات بر این اعتقاد بوده اند که حضرت مسیح ع به صلیب کشیده نشد و دیگری به جای ایشان به قتل رسید.اما این پایان کار حضرت عیسی در این دنیا نبوده است و جای این سوال باقی است که آیا حضرت مسیح هنوز زنده است یا مدتی بعد از این داستان و طی عمر طبیعی فوت نموده است؟چند نکته در این خصوص گفتنی است:

اول) صدوق در کتاب اعتقادات الامامیه بر این باور است که خداوند در داستان حضرت عیسی جان وی را ستانده است. او برای اثبات مدعای خود یعنی فوت/موت حضرت عیسی به آیه 55 آل عمران استناد نموده است:

وَ قَدْ نَقَلَ مُخَالِفُونَا أَنَّهُ إِذَا خَرَجَ الْمَهْدِیُّ نَزَلَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ فَصَلَّى خَلْفَهُ‏، و نزوله إلى الأرض رجوعه. إلى الدنیا بعد موته‏ لأنّ اللّه تعالى قال: إِنِّی مُتَوَفِّیکَ وَ رافِعُکَ إِلَیَ‏(اعتقادات الامامیه/ص62)

صدوق این سخن را در اثبات رجعت در امم پیشین نقل نموده است و به مرگ طبیعی حضرت عیسی تصریح نموده است.باور صدوق بر مرگ حضرت عیسی بر کلمه " مُتَوَفِّیکَ " در آیه بنا شده است. بدیهی است که رجعت پس از مرگ افراد اتفاق می­افتد. از این رو صدوق به نزول عیسی در زمان قیام حضرت حجت ادعای رجعت نموده است. اگر کسانی به بازگشت حضرت عیسی در زمان ظهور حضرت حجت برای اثبات رجعت استدلال نموده اند یا آن را به عنوان شاهدی بر وقوع رجعت ذکر نموده اند؛لازمه قولشان مرگ حضرت عیسی است.

 این بیان صدوق البته با به صلیب کشیده نشدن حضرت عیسی در قرآن قابل جمع است:حضرت عیسی ع به شهادت نرسید بلکه خداوند پس از مدتی وی جان وی را ستاند و سپس همراه با حضرت مهدی ع ظهور خواهد نمود.

به هر حال اعتقاد صدوق در خصوص حضرت عیسی هر چند به باور او ؛اعتقادی امامی است اما با بسیاری از آرای عالمان فریقین مخالف است. شیخ مفید که تصحیح الاعتقاد را به عنوان ردیه ای بر او نوشته در این خصوص متعرض صدوق نشده است.

شیخ حر عاملى‏ نیز در الإیقاظ من الهجعة بالبرهان على الرجعة؛بر این باور صدوق تاکید نموده و فوت حضرت عیسی را با توجه به آیه 55 بقره دلالتی صریح می­داند:

نقل الطبرسی عن ابن عباس ان المراد انى متوفیک وفاة موت، و قد تقدم مثله عن رئیس المحدثین محمّد بن على بن بابویه، و الآیة ظاهرة واضحة فی ذلک، و هى تدل على ان نزول عیسى علیه السّلام فی آخر الزمان الى الارض من قسم الرجعة، و قد أجمع على نقل ذلک جمیع المسلمین، و نقل اجماعهم علیه جماعة من العلماء، و نقل الطبرسى عن بعض العامة ان عیسى‏ لم‏ یمت‏، و انه رفع الى السماء من غیر وفاة، و تعرّضوا لتأویل الآیة تارة بالحمل على وفاة النوم و تارة بما هو أبعد من ذلک، و ظاهر ان ذلک کله باطل و غلوّ عظیم فى انکار الرجعة، و الامامیة لا یقبلون ذلک التأویل و لا یلزمهم العمل به.

دوم: عالمان شیعی بسیاری بر این باورند که کلمه" مُتَوَفِّیکَ " دال بر فوت حضرت عیسی نبوده و حضرت عیسی صرفا رجوعی به آسمان داشته و تا زمان ظهور حضرت حجت که به زمین برخواهد گشت؛زنده خواهند ماند؛ از جمله علامه طباطبایی و علامه بلاغی ضمن بحث مفصلی ذیل آیه 55 آل عمران باور به موت حضرت عیسی ع را به چالش کشیده اند. بلاغی با بررسی ماده توفی در قرآن به خصوص در آیات43 زمر و 60 انعام و معانی آن در علم لغت بر این باور است که توفی در آیه 55 آل عمران به هیچ عنوان دال بر فوت حضرت عیسی نیست  :حاصل الکلام ان معنى التوفی فی موارد استعماله فی القرآن و غیره إنما هو أخذ الشی‏ء وافیا أی تاما(همان، ج‏1، ص؛34).علامه طباطبایی نیز به همین سخن و بیان در خصوص آیه اظهار نظر کرده اند. (ترجمه تفسیر المیزان؛ج‏3 ؛324)

البته آنچه بلاغی به اجماع و عقیده مستمر در بین مسلمانان بر زنده بودن حضرت عیسی ع تاکید نموده؛(همان؛35) قابل خدشه می­باشد.چنانکه خود وی بر رای بسیاری از مفسرین قرآن بر موت حضرت عیسی تصریح نموده است: و الکثیر من المفسرین فی تفسیر قوله تعالى فی سورة آل عمران 48 یا عِیسى‏ إِنِّی مُتَوَفِّیکَ وَ رافِعُکَ إِلَیَ‏ قالوا أی ممیتک. (همان، ج‏1، ص: 33)؛ هر چند البته به گفته او برخی مفسران علیرغم معنای توفی در آیه 55 آل عمران بر موت؛زمان موت حضرت عیسی را بعد از نزول حضرتش در زمان قیام حجت دانسته اند.(همان). گفتنی است شلتوت بر این باور بود که علیرغم  کاربرد کلمه توفی در قرآن به معنایی غیر از موت؛ اما معنای غالب و متبادر از این واژه همان مرگ است و در مواردی غیر این موضوع له؛ باید قرائنی در کار باشد.

در هر صورت حتی اگر آیه فوق دال بر موت حضرت عیسی نبوده باشد؛در قرآن هیچ گزارشی در خصوص عدم موت حضرت عیسی بعد از عروج وی نشده؛مگر اینکه عروج وی را برای همیشه و تا قیام حضرت حجت بدانیم. این احتمال البته هیچ قرینه­ای در قرآن دال بر تایید ندارد.

سوم:در روایات شیعی ؛روایات معدود و انگشت شماری وجود دارد که دال بر عدم موت حضرت عیسی ع است. پیامبر اکرم ص فرموده­اند که: عِیسَی (علیه السلام) لَمْ یَمُتْ وَ أَنَّهُ رَاجِعٌ إِلَیْکُمْ قَبْلَ یَوْمِ الْقِیَامَهْ(بحار الأنوار، ج۱۴، ص۳۴۴ )امام باقر ع  هم در حدیثی در بیان مشابهت­های حضرت مهدی و حضرت عیسی ع فرموده اند که: وَ أَمَّا مِنْ عِیسَی (علیه السلام) فَیُقَالُ إِنَّهُ مَاتَ وَ لَمْ یَمُتْ( بحار الأنوار، ج۱۴، ص۳۳۹)

چهارم:گزارش زنده بودن حضرت عیسی ع در منابع روایی اهل تسنن گزارش شده است.مثلا پیامبر یهود را مورد خطاب قرار داده و فرموده اند :"أن عیسى لم یمت و أنه راجع إلیکم قبل یوم القیامة"( ابن ابی حاتم، تفسیر القرآن العظیم،ج 4، ص 1110).اما این اخبار چندان مورد اقبال قرار مفسران و محدثان اهل تسنن قرار نگرفته است؛خصوصا با توجه به روایات مخالف آن به نقل از پیامبر اکرم ص؛ همانند: "وإنَّ عیسى ابن مریم عاش عشرین ومائة. وإنَّی لا أرانی إلا ذاهبا على رأس الستین" یا این سخن حضرت که : "لو کان موسى وعیسى حیین ما وسعهما إلا اتباعی"(الشعرانی، الیواقیت والجواهر).چنانکه از مفسران آنها هم نقل شده که:ابن عباس گفته باشد: (إنی متوفیک) بمعنى: إنی ممیتک.(تفسیر الطبری؛ج6 ؛ص457) یا ابن حزم که بر این باور باشد : لم یُرِد عیسى بقوله: (فلما توفیتنی) وفاة النوم، فصحَّ أنه إنما عنى وفاة الموت (المحلى؛ ج1 ؛ص439) و همینطور ابن عاشور: (إنی متوفیک) ظاهر معناه: إنی ممیتک، هذا هو معنى هذا الفعل فی مواقع استعماله. (التحریر والتنویر؛ ج3؛ ص258) یا سید قطب که مرگ حضرت عیسی را نص صریح قرآن و غیر قابل تاویل دانسته است(فی ظلال القرآن، بیروت؛ ج13؛ص435)

جالب آنکه در سده اخیر سوالات و استفتائات فراوانی از عالمان اهل تسنن در این خصوص که ":حکم کسی که اعتقاد به موت حضرت عیسی دارد؛چیست؟"؛به عمل آمده است. به عنوان مثال شیخ شلتوت در جواب این سوال چنین نگاشته است: “لیس فی القرآن الکریم، ولا فی السنة المطهرة مستند یصلح لتکوین عقیدة یطمئن إلیها القلب بأنَّ عیسى رفع بجسمه إلى السماء، وأنَّـه حی إلى الآن فیها”(الفتاوى، ص65).

تحقیقی جامع و استوار در این خصوص بایسته است تا هم تفسیر مفسران و هم وزن روایات را در دایره نقد و بررسی قرار دهد.