گونه شناسی رویکرد مطالعات قرآنی آیت الله معرفت و بستر شکل‌گیری آن‌ها با تأکید بر اعجاز و تأویل ونسخ

 

(فصلنامه پژوهشهای قرآنی؛شماره 100؛پاییز 1400)

نویسندگان

    الهام جمشیدی 1 حسین ستار 2 محسن قاسم پور 3

1 دانشجوی دکتری دانشگاه کاشان

2 استادیار دانشگاه کاشان

3 استاد دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران

چکیده

محمدهادی معرفت(1309-1385ه.ش) از قرآن پژوهان معاصر و برجسته شیعی می‌باشد که به ویژه با تألیف کتاب گرانقدر التمهید در حوزه‌ی علوم قرآنی به ارائه نظریات بدیعی شناخته شده است. وی بر پایه‌ی سه منبع اصلی مورد استفاده‌ خود؛ یعنی قرآن، تألیفات حدیثی و اسناد تاریخی بر آن است تا گره‌های موجود در مفاهیم قرآنی را با محوریت آیات باز نماید. مرحوم معرفت(ره) با توجه به سابقه‌ی علمی خود در این زمینه ، تلاش دارد به ارائه پیشنهادات بدیع و مستدل در مصادیق مختلف علوم قرآنی بپردازد. در این مقاله بر زمینه‌های تدوین نظریات علوم قرآنی آیت الله معرفت، به طور خاص بر ابعاد تاریخی، کلامی،‌ عصریاجتماعی مورد نظر ایشان، تمرکز نموده و در پی آن هستیم که نشان دهیم رویکردهای «حفظ تراث» ، «نوآورانه» ، « شبهه ‌شناسانه و پاسخ‌گویانه» و «وحدت‌گرایی» در مطالعات و آرای قرآنی وی نقشی بسزا داشته است. نوشتار حاضر با بررسی زمینه‌های شکل‌گیری نظرات قرآنی مرحوم معرفت از محیط ، مکتب ، منابع و فضای حاکم بر اجتماع نتیجه‌گیری نموده که به میزان اثرپذیری مرحوم معرفت از بسترهای مذکور و اثرگذاری بر جریان‌های عصری غالب، رویکردهای متفاوتی از جانب ایشان اتخاذ شده است. 

واژگان کلیدی: وحدت گرایی؛ آیت الله معرفت؛ التمهید؛ نسخ

 

1-طرح‌مسئله: 

 فرآیند علوم قرآنی از نقطه‌ی آغازین تا عصر حاضر از جهت تبویب و چینش مطالب، تعمیق محتوا وگسترش آن هر چند همانند سایر علوم سیر تکاملی داشته است، ولی شاهد تفاوت معناداری از حیث روش و محتوا نیستیم. از آنجا که شکل‌گیری هر تفکر و رویکردی در خلأ ممکن نیست؛ هر یک از صاحب نظران علوم قرآنی به اقتضای شرایط خود با رویکردی خاص به بررسی مباحث علوم قرآن پرداخته‌اند، غالباً زمینه هم در انتخاب رویکرد مؤثر است؛ آیت الله معرفت قرآن‌پژوه معاصر ایران با تدوین مجموعه 10جلدی التمهید تحول و نقطه‌ی عطفی در مطالعات قرآنی به‌خصوص در دوران جدید به وجود آورد.گرچه سده‌های پیش از وی کسانی مانند زرکشی(م:745ق)و سیوطی(م:911ق) با فراهم آوردن آثاری نظیر البرهان فی علوم القرآن و الاتقان گام های استواری را در نهادینه کردن دانش‌های پیرامونی قرآن برداشتند. از آنجا که از یک طرف علاوه بر علوم مرسوم ؛ علوم متناسب با زمان برای فهم قرآن لازم بوده و از دیگر سو دانش های مرسوم که آنها به آن پرداخته‌اند امروزه ابعاد دیگری برای واکاویی آنها وجود دارد ، مؤلف التمهید نسبت به این دو دریغ نورزیده است. خدمات شایسته‌ی این عالمِ عرصه‌ی دانش‌های قرآنی در پردازش و تبیین آثار خود، متأثر از شرایط تاریخی ، اجتماعی ، کلامی منجر به رویکردهای خاصی از ایشان شده است که آن را از سایرین متمایز می‌سازد. در این گفتار با بهره بردن از سه اثر شناخته شده آن استاد «التمهید» ؛ «التفسیر الاثری» ؛ «صیانة القرآن‌من التحریف‏‏» کوشش کرده خاستگاه این نویسنده‌ی بزرگ را از تأثیرپذیری از محیط علمی تا تتبع و تدقیق در ایده‌های کهن و پاسخ به شبهات زمانه با محوریت چهار رویکرد بررسی و تحلیل کند. نخست رویکردی که با عنوان «حفظ تراث» از آن نام می‌بریم. رویکرد دیگر، رویکردی است «نوآورانه» که در اعجاز بیانی و تأویل و نسخِ پژوهشگر معاصر ما کاملاً برجسته می‌نماید و سرانجام رویکرد «وحدت گرایی» و «شبهه‌شناسانه و پاسخ ‌گویانه» به ویژه به نسل جدید علاقه‌مند به حوزه‌ی مطالعات قرآنی.‌                                  

1-1-اهمیت‌مسئله:  

 بررسی رویکرد مرحوم معرفت در موضوعات قرآنی از چند بعد دارای اهمیت است؛ نخست این‌که سابقه‌ی مطالعات و تحقیق‌های تاریخی وی ، در نگاه او به مسائل قرآنی و کیفیت تبیین آن تأثیرگذار است. دوم این‌که پایه‌گذاری روش قرآنی او بر محور روایات، خصوصیت دیگری است که منجر می‌شود بسیاری از آیات را متفاوت با ایده‌های دیگران تفسیر کند. سوم این‌که روش ایشان ، برخلاف بسیاری از قرآن پژوهان از چند جهت متمایز است، نخست: به روش‏ میانه‏اى بین دو روش‏ نقل و تحلیل پرداخته است. برای مثال در بحث تقدم و تأخر واحدهای نزول نسبت به یکدیگر ،وی می‌نویسد: پس از آغاز نزول هر سوره تا پایان آن، سوره‌ی دیگری نازل نشده است؛(معرفت ،1382،ص62) طبیعتاً طبق این مبنا، روایات دال بر نزول متداخل سوره‌ها و استثنا شدن برخی از آیات قابل پذیرش نیست. دوم: با رویکرد تقریبى با تأکید بر منابع و میراث مشترک فریقین، جهت تعامل سازنده به ارزیابى آیات توجه نموده است؛ برای مثال در توضیح ذکر آمین با استناد به منابع مختلف و از جمله روایات نقل شده در کتب متقدمین فریقین، تلاش می‌کند تا مقدمات ورود به تفسیر را از دیدگاه شیعه و سنی به نحوی شایسته و بایسته مورد بررسی قرار دهد و به حقایق تفسیری دست یابد. (معرفت، الف:1429ق،ج1،ص404-406) سوم: با تکیه بر قرائن داخلی قرآن، تلاش می‌کند تا از زوایای مختلفِ آیات مربوطه، مبانى را به دست آورد؛ برای مثال اعتقاد او به پیوستگی آیات هر سوره؛ وی تأکید دارد که هر سوره داراى یک جامعیّت واحدى است که با آنکه پراکندگى در نزول، عدم تناسب را اقتضا مى‏کند، وحدت سیاق در هر سوره به خوبى مشهود است و مسأله اعجاز نیز در همین نکته است.(معرفت،1381،ص405‏)توجه وی به ارتباط آیات سوره‌ی بقره، شاهد این مدعی است. (معرفت ،1373،ص40‏)چهارم: به تبیین خلأهای مباحث قرآنى بپردازد و با توجه به مباحث جدید در عرصه‌ی علوم قرآنی به تحلیل‌های درستی دست یابد؛ برای مثال ایشان حقیقتی غیر از الفاظ برای کتاب کنونی قائل نیست و در حل تناقض میان شب قدر به عنوان شب آغاز نزول قرآن و شب قدر به تصریح آیات، شب نزول قرآن، معتقد است: آغاز نزول رسمی قرآن در شب قدر است و آنچه در شب مبعث اتفاق افتاده برای اعلام آغاز رسالت بوده است.(معرفت،ب:1429ق ،ج1،ص143-141)روش‌مند بودن کار وی در این خصوص، نکته‌ای است در خور تأمل، که زمینه‌ی انجام تحقیق حاضر را فراهم کرده است.

2-زمینه های شکل گیری رویکرد مطالعات قرآنی آیت الله معرفت(ره)

 هر یک از پژوهشگران علوم قرآنی متأثر از بسترهایی که در آن رشد کرده‌اند رویکرد‌های خاصی را در تبیین مسائل علوم قرآنی و معارف قرآنی اتخاذ نموده‌اند. بستر زمانی و مکانی، صبغه‌ی تاریخی، روایی با محوریت آیات قرآن و نگاه تقریبى مرحوم معرفت نیز در عصر حاضر ، این زمینه را فراهم نمود که ایشان برخلاف بسیاری از قرآن پژوهان، تنها به روایات تاریخی استناد نکند و مطالعات خود را در رویکردی متمایز بنا نهد. رویکردهای نویسنده التمهید در این زمینه در موارد ذیل نامبردار است:

1-2-رویکرد حفظ تراث

 بررسی و مطالعه‌ی تحقیقات علوم قرآنی که توسط عالمان گذشته نظیر بدرالدین‌زرکشی و جلال‌الدین‌سیوطی صورت پذیرفته، بیانگر ادامه‌ی سنت مطالعاتی قرآن‌شناسان و مفسران قبل از سده‌های هفتم و هشتم هجری است. سنت خوب تدوین مطالب مربوط به دانش‌هایی که آگاهی از آنها می‌تواند به فهم بهتر قرآن منجر شود پس از عصر تدوین تفسیر به وسیله مفسران و عالمان قرآن‌پژوه یا در قالب تفاسیر و یا به صورت تک‌نگاری‌هایی انجام گرفت؛ و در ادامه‌ی آن در قرن هشتم قرآن‌پژوه صاحب نام یعنی ‌زرکشی اثری دایرة المعارف گونه در حوزه‌ی علوم قرآن تدوین کرد که در نوع خود این اثر در عرصه‌ی تفسیر و علوم پیرامونی آن گام مهمی به شمار آمد. این تلاش بعدها الهام‌بخش عالمی دیگر-یعنی جلال الدین سیوطی-گردید که با نوشتن کتاب الإتقان و البته با بسط بیشتری نسبت به البرهان زرکشی ، سطح و عمق دانش‌های قرانی را برجسته‌تر ساخت. امروزه این دو اثر البته در کنار آثار دیگری مانند مناهل‌العرفان زرقانی تألیفات ماندگاری شدند که همواره محل مراجعه محققان است. بااین حال پرسش مهم و قابل طرح این است که آیا مباحث و پژوهش عالمان قبلی در عرصه‌های یاد شده خط پایان این تحقیقات است؟ بی‌گمان چنین نیست. نصرحامد ابوزید در این زمینه گفته است: ...کوشش پیشینیان نظیر زرکشی (م ۷۹۴)در البرهان و سیوطی(م ۹۱۱)در الإتقان تلاشی در جهت حفظ و نگهداری سرمایه و حافظه‌ی فکری و فرهنگی تمدن اسلامی بوده است؛ که به رغم ارزش فرهنگی خود بر پایه نوعی تصور دینی از متن قرآن صورت پذیرفته است...از نظر ابوزید... این کوشش‌ها، ساخته‌ی گرایش‌های ارتجاعی در فرهنگ عربی اسلامی است...به باور این پژوهشگر عالمانی مانند زرکشی و سیوطی متن قرآنی را از بافت جریان‌های عینی و تاریخی خود جدا کردند و در نتیجه قرآن را از سرشت حقیقی‌اش به عنوان یک متن زبانی و محصول فرهنگی و تاریخی خود دور ساختند. (ابوزید،1380،ص51-50) البته راقم این سطور با این دیدگاه چندان موافق نیست و نقد این دیدگاه مجالی فراتر از این نوشتار می‌طلبد؛ اما این تصور که مطالعه‌ی یک متن مانند قرآن باید با در نظر گرفتن افق‌های تاریخی و فرهنگی صورت گیرد و یا این‌که در مطالعه‌ی متن و در پژوهش‌های قرآنی، بستر نزول قرآن مدنظر قرار گیرد، سخنی درست است؛ از اینروی ما بر این باوریم که آثاری که در زمینه‌ی علوم قرآنی در گذشته رقم خورده شرط لازم برای فهم قرآن است اما شرط کافی نیست و همچنان جهان تشیع تا قرن حاضر چشم به راه تدوین آثار و نظریاتی جامع و جدید در این زمینه بود.

باوجود التزام به دست‌آوردهای گذشتگان که از لوازم پژوهش در عصر حیات مرحوم معرفت بوده است(ر.ک: صیری ،1387،ج1،ص384) در بسیاری از موارد در پژوهش‌های قرآنی خود تلاش کرده با چیدمان و نوع پردازش جدیدی که از مباحث گذشته به دست داده است، آن میراث سترگ گذشته و سنتی را حفظ کند، زیرا ابعاد بسیاری از این دانش‌ها ریشه در سنت و روایات دینی مسلمانان دارد که باید برای نسل امروز مدلل گردد؛ بنابراین مباحث این قرآن‌پژوه ریشه در سنت قرآن پژوهی پیشینیان دارد. می‌توان گفت عمده مباحث او در حوزه‌ی تاریخ قرآن، اعجاز ، ناسخ و منسوخ ، وحی و سبب نزول و مباحثی از این نوع از زمره مطالعات و تحقیقات سنتی در علوم قرآن بوده که در حکم مبادی و مبانی اولیه‌ی تحقیقات وی محسوب می‌شود؛ شاید بتوان با یک مثال این رویکرد حفظ را بهتر توضیح داد؛ بررسی مقایسه‌ای تفسیر تبیان شیخ طوسی و تفسیر مجمع البیان طبرسی را در نظر بگیریم. نوع مطالب تفسیری این دو مفسر به لحاظ محتوایی و درون مایه یکسان بوده و در واقع از یک آبشخور است جز فضل تقدم از آن شیخ طوسی است. فضل بن حسن طبرسی با یک نظم و دسته‌بندی جدیدی وارد مباحث تفسیری شده است، به گونه‌ای که تفسیرش را از مزیتی خاص برخوردار ساخته است. کار مرحوم‌معرفت در مقایسه با گذشتگان از این منظر چنین است. وی کوشش کرده مباحث بنیادین در حوزه‌ی علوم قرآنی را البته با ساختاری جدید مطرح کند. برای نمونه در مبحث وحی نخست معنا و مفهوم آن در لغت و قرآن را مشخص می سازد؛ سپس اجزای آن یعنی مسائلی از قبیل اقسام وحی رسالی، امکان وحی، روحانیت انسان، کیفیت نزول آن و...را تبیین می‌کند و از اطلاعات حاصل شده، وحی را معرفی می‌نماید.(معرفت،ب: 1429ق،ج1،ص131-67)تفاوت‌های قرآن پژوهی او با کارهای قبلی از زوایای دیگری است که در ادامه مقاله به آن خواهیم پرداخت.

2-2-رویکرد نوآورانه

در این مقاله به سه نظریه از مهم ترین نظرات بدیع وی در عرصه‌ی قرآن پژوهی پرداخته می‌شود.

دو عامل مؤثر در شکل‌گیری ابداعات قرآنی مؤلف التمهید:الف) نظام فکری متفاوت کل‌نگر را در مقابل نظامی موردی گذشتگان برمی‌گزیند.

1-2-2-اعجاز بیانی

با توجه به‌اینکه مرحوم‌معرفت گسترده‌ترین وجه از وجوه را اعجاز بیانی دانسته و با ژرف‌اندیشی در ساختار لفظی و معنایی قرآن و با کمک قواعد ادبی به 12بخش فصاحت و بلاغت بی نظیر در گزینش کلمات ؛ بیان بدیع ؛ اسلوب و سبک جدید؛ نظم آهنگ بی نظیر آن؛ استعمال آن بر معارف ناب و... توجه دارد[1]؛ از این رو وی قرآن را مجموعه‌ای از الفاظ و معانی که در یک نظام زبانی ویژه، عرضه شده و راه فهم اعجاز آن ، پژوهش در الفاظ و ظرافت‌های بلاغی و مدالیل آیات، در چهارچوب نظام فرهنگی که در آن ظهور یافته است می‌بیند. گرچه در مسئله اعجاز، تأخر زمانی از دیگران و تسلط بر آرای دانشمندان متقدم و متأخر، او را در موقعیت بهتری قرار داده، اما نگاهِ فراتر از توصیفی او، نشان از تخصص در دانش مربوطه است؛ چراکه اگر انسان به معانی قرآن و به زبان عربی و فن فصاحت و بلاغت آشنا بشود آن وقت واقعاً لطف تعبیرات قرآن را درک می‌کند.(مطهری، 1382،ص569) وی متأثر از استاد خود مرحوم‌خوئی، با ذهنی اصولی، ضمن قبول کلیات، نظر استنباطی خود را با رویکردی انتقادی متمایز می‌سازد. برای مثال به طور مشخص از ملاحظات‌ علمی وی در باب تناسب، مبنی بر اینکه چون ترتیب فعلی قرآن به‌ترتیب نزول نیست، دیدگاه‌ قائلین به تناسب سور از جمله محمدتقی شریعتی را نقد می‌کند.(معرفت،ب: 1429ق،ج5،ص330) از این رو نظام فکری اصولی و تسلط مرحوم‌معرفت بر زبان عربی در گرایش های او به برخی آرا مثل اعجاز ادبی و امثال آن نیز مؤثر بوده است.

2-2-2-نظریه‌ی بطن

مرحوم‌معرفت به جهت دوری از تکرار مکررات، نظام فکری خود را بر این اساس که پیام آیات دستوری عام و فراتر از مورد تنزیل است را پی‌ریزی می‌کند؛ استخراج مفهوم کلی و گسترده‌ای که در پس پرده‌ی ظهر قرآن نهفته است و تطبیق آن‌ بر مصادیق جدید، تأویل یا همان معنای بطنی نام دارد. نقطه‌ی اوج ابتکار نظریه‌ی بطن جمع میان روایات ظهر و بطن و جری و انطباق با جامعیت و جاودانگی قرآن است که با پذیرش شمول معنای باطنی آیات تا همیشه می‌توان پیام قرآن را به همگان رسانید. از آنجا که دستاوردهای هریک از مسائل علوم قرآنی نقش مهمی را در بهره‌گیری از آیات ایفا می‌کند؛ دانستن تأویل را منحصر به ائمه نمی‌داند و معتقد است: مفسران نیز با توجه به تعلیمات ائمه و با ارجاع آیات متشابه به محکمات، شرایط کشف پیام‌های عام و کلی قرآن را پیدا کرده، خود به تأویل آیات اهتمام می‌ورزند. از دیگر نوآوری‌های استاد، ضمن تعریف تأویل به معنای دفع شبهات (باطن آیات) و تفسیر به معنای رفع ابهامات (ظاهر آیات) ، تقسیم تشابه به دو دسته‌ی اصلی و عرضی و غیرتوقیفی بودن این هردو مقوله است؛ زیرا تفکیک تشابه اصلی از عرضی، پندار متشابه بودن ذاتی برخی از آیات که در اثر برداشت‌های مختلف بشر بر قرآن تحمیل شده است را منتفی می‌سازد.(معرفت، 1389، ص 118-110)

3-2-2-نسخ تدریجی    

با توجه به پیوستگی مطالب علوم قرآنی که هریک جزئی از یک مجموعه بهم پیوسته هستند  شمول استخراج معنای بطنی  را در آیات نسخ نیز قابل تعمیم می‌بیند؛ به این معنا که شمول احکام ثابت و متغیر قرآن، چهارچوب‏هاى نسخ آیات را شکل می‌دهند و افزون بر نقش جهت‏دهى سیر تدریجی تشریع، باعث تربیت و تکامل تدریجی انسان به‏ سمت اهداف تربیتی هستند؛(معرفت، 1387،ص164؛ همو،1387،ص269؛همو،الف: 1429‏،ج2،ص263)در این کلی‌نگری -که به حل نارسایی‌های آثار مسبوق در مبحث نسخ کمک می‌نماید- علت عمده اشکالات مطرح شده ، زیربنای مفروضاتی است که بر اساس اعتماد به روایات صحیح به صرف سند و مصلحت سازی‌هایی که با اشکالات مختلف متزلزل می‌شود چیده شده است.

ب) عامل دیگر، توانمندى‏هاى فقهى نوگرایی در کنار سنت‌گرایی است؛ استاد معرفت در جوانی در کربلا با همکاری در نگارش ماهنامة «أجوبة المسائل الدینیة» با جریان نواندیش ارتباط داشت(ر.ک:نصیری،1387،ج1،ص61) و بعد از سال‌ها تتبع علمی و با ذهنی تحلیل‌گر اهتمام به نوآوری نمود؛ وی به عنوان یک فقیه با درک ویژگی‌های منحصر به فرد قرآن و شناخت آیات مرتبط به هم و شرایط متغیر و تدریجی مسلمانان، منجر به بازبینی و تعمیق جریان نسخ شد. مرحوم معرفت که توجه ویژه‌ای به سبک و مبانی آیت‌الله خوئی داشته‌است؛ برای مثال در نظریه‌ی نسخ متأثر از استاد ، وجود آیات منسوخ به معنای رایج را رد کرد؛(معرفت،ب:1429ق،ج2،ص268) اما برخلاف استاد که همه‌ی موارد نسخ را رد نمود و فقط یک مورد آیه نجوی را باقی گذاشت (خوئی،بی تا، ص375) مد‌نظر قرار می‌دهد با وجود منطقی دانستن استدلال‌های استاد این همه موارد را نمی‌توان نسخ ننامید و تعریف جدیدی از نسخ ارائه می‌دهد(معرفت،ب: 1429ق،ج2،ص286) که در حقیقت نظریه‌اش تکامل یافته نظریه‌ی استاد است. مراجعه‌ی منضبط وی در این خصوص به روایات بسیار امامیه (معرفت،ب:1429ق،ج1،ص284 و283؛ 2، 265و266و289و 288و287 و...) و صحابه به این نکته منتج می شود که معنای روایات ساده تر از تعریف‌های کنونی است و نسخ آیات، به معنای فهمیده شده نیست که با استفاده از قرینه‌ی سیاق، در برخورد با انواع روایات، ثابت می‌گردد.(معرفت،1390،ص119)در این فرآیند، ابتدا این پدیده را تنها در 8مورد از آیات قرآن قابل بررسی دانست.(معرفت،ب:1429ق،ج2،ص315؛معرفت،1374،ص 107)در طول سی سال به طور مدام ایده‌ی خود را تنقیح کرد؛ در پذیرش وقوع ‌نسخ در قرآن تشکیک نمود و در نهایت در تفسیر الأثری(معرفت،الف:1429‏، ج3،ص504) و دیدگاهی شفاهی، هم افق با استاد منکر وقوع نسخ در قرآن شد و چنین بیان کرد: چون شرط نسخ‏ آن است که بین ناسخ و منسوخ، تهافت باشد درحالیکه خود قرآن اختلاف بین آیات ‏را نفى مى‏کند. منظور از روایات از ناسخ و منسوخ تخصیص و تقیید است؛‏ حکم آیه نجوی نیز حکومتى بوده و به شرایط خاصى مرتبط مى‏شده و ربطى به ناسخ‌ و منسوخ ندارد.(معرفت،1383،ش 44،ص65)  

1-3-2-2-نسخ مشروط و نسخ تمهیدی

عنوان «نسخ مشروط» گرچه جدید است اما محتوای آن در آثار پیشینان مشاهده می شود. زرکشی(قرن 8) این مطلب را با عنوان «نَسَأ» و «مُنسَأ» یاد کرده است.(زرکشی،1410ق،2ج،ص173) سیوطی(قرن10) نیز از آن با عنوان «منسأ» یاد می‌کند. (سیوطی،1421ق،ج1،ص649) دانشمندان معاصر چون صبحی‌صالح(صالح،1990م،ص269)، عبدالکریم خطیب(خطیب ،بی تا،ج1،ص125)و نصرحامد ابوزید(مفهوم النص ،2014م ،ص123) نیز چنین گونه از نسخی را پذیرفته‌اند؛ هبه‌الدین شهرستانی نیز پس از تفصیل ادله‌ی انکار نسخ، در نهایت می گوید:...آیات قرآن متناسب با موارد و حالات مختلف نازل شده است، اگر مراد از ناسخ و منسوخ این باشد، ما آن را می پذیریم...(شهرستانی، 1370، ص30) به نظر غالب منکرین نسخ، در توجیه آیات مدعی نسخ، همین توجیه را مطرح نموده‌اند.

نسخ مشروط اصطلاحی نو پیداست که علامه معرفت در آخرین آثار خود آن را مطرح نمود و گاهی آن را با نسخ تدریجی یکسان می‌داند.(معرفت، 1383،ش44،ص69) مقصود از نسخ مشروط این است که با تغییر شرایط، حکم اولیه نسخ شود، ولی با اعاده‌ی شرایط گذشته، حکم منسوخ قابل بازگشت است. این تعریف از نسخ مطابق با اصطلاح مشهور نیست، بلکه احکام متعددی است‌که هر یک به شرایط خاصی بستگی دارد و تغییر حکم با تغییر شرایط، نسخ شمرده نمی‌شود؛ به عبارت ساده، صرفاَ تغییر موضوع است که حکم آن نیز تغییر می‌کند.(معرفت،ب: 1429ق،ج2،ص256-257و 285) نظریه‌ی نسخ مشروط، براین نکته تأکید دارد که هیچ آیه‌ای از قرآن، به تاریخ ملحق نشده است، بلکه همانند خورشید و ماه برای همیشه در حال جریان خواهد ماند و هرگاه موضوع یکی از این احکام محقق شود، آن حکم نیز به اجرا در خواهد آمد.

 نسخ تمهیدی که علامه‌معرفت در برخی آثار خود آن را مطرح کرده(معرفت،1423ق،ص157)و گاهی از آن به«نسخ متدرّج»یاد کرده است (همو،ب:1429ق،ج2،ص286) شاید به جهت بدیع بودن به طور کامل درک نشده و سؤالات زیادی را در ذهن افراد ایجاد نموده است. در هر صورت نسخ تمهیدی را می‌توان به این گونه تقریر کرد که قرآن کریم، برخی عادات ریشه دار و نهادینه شده در فرهنگ عمومی را به صورت صریح و یکباره نسخ ننمود، و برعکس به ظاهر آن را پذیرفت و در عین حال، به طراحی مدلی دست زد که طی یک فرایند حساب شده، با ایجاد زمینه‌ها و اسباب و شرایط جدید، اوضاع به‌گونه‌ای رقم خورد که آن عادت، بدون هیچ گونه تشنج و پژواک نامطلوبی، خود به خود نسخ گشته و با دگرگونی در هویت، با فرهنگ آرمانی قرآن هماهنگ گردد. به عبارت دیگر، این عادات شاید به صراحت نسخ نشد، اما با تغییر هدفمند اوضاع، تحولی در مفهوم آن به وجود آمد و ظاهر نامطلوب آن به‌تدریج از جامعه اسلامی رخت بربست و منسوخ شد و حقیقت مطلوبی که در پس آن قرار داشت نمایان گشت.(ر.ک: همو،ب :1429ق،ج2، ص286) مثالی که ایشان برای نسخ تدریجی آورده‌اند، حکم ضرب زنان ناشزه[2] است. قرآن کریم در این مورد از واژه «ضرب» استفاده می‌کند تا با فرهنگ خشن باقی مانده از زمان جاهلی، تنافی نداشته باشد و در عین حال قیود و شرایط متعددی قرار داده، دایره‌ی آن را تضییق نمود. اما کار به همین جا ختم نشد، بلکه روایات تبیینی و تفسیری که مبلّغ وحی و عصمت مطهرش[3] پیرامون این مسئله وارد شده است، به مسلمانان آموخت که مراد از ضرب، معنای ظاهری خشن آن نیست که باعث ألم و آسیب می‌گردد، بلکه برخوردی غیر مؤلمانه است. پیامبر(ص) و اهل بیتش با رفتار عملی خود که به توصیف قرآن اسوه حسنه است[4]، کار را به جایی رساندند که این عادت به کلی از میان مسلمانان رخت بربست. بدین ترتیب گرچه ظاهر اولیه‌ی آیه، توسط سنت نسخ شد، اما نه به مثابه‌ی نسخ معمول که ناسخ به صراحت مفاد آیه‌ی منسوخ را نسخ می نماید، بلکه سنت تهمیداتی فراهم آورد که ظاهر آیه و نه حقیقت آن، به نحو غیر مستقیم نسخ گشته و برای همه نمایان شود که مراد حقیقی شارع از ضرب، برخوردی است که با مؤلفه‌های تمدنی اسلام هماهنگ باشد، نه آنچه ناآشنایان با تمدن نوپای اسلامی، از ظاهر آن برداشت می‌نمودند.(معرفت،1423ق،ص149-162؛ همو، ب:1429ق،ج2،ص286-289). نمونه‌‍‌ی دیگر قانون برده‌گیری است که با منوالی مشابه به نسخ کشیده شده‌ است.(ر.ک:همو،ب: 1429ق ،ج2،ص289-291) فحوای نسخ تدریجی این قانون را در کلام سید قطب(سیدبن قطب ،1412ق،ج1،ص230)و علامه طباطبایی(طباطبایی ،1417ق ،ج6،ص348-347)و مصطفی زلمی (زلمی ، 1393، ص23) نیز می توان یافت.

نظر به اینکه دکترمصطفی زید با نگرش تاریخی به تعاریف نسخ از قرن چهارم تا معاصر ، سه مکتب را بدین گونه برشمرده است. مکتب «بیان» که نسخ را انتهای زمان حکم اول یا بیان مدت انتهای حکم اول می داند. مکتب «خطاب»که عبارت است از خطابی که بعد از خطاب اول می آید و دلالت می کند بر از بین رفتن حکمی که خطاب اول ثابت شده، به گونه‌ای که اگر خطاب دوم نبود، حکم سابق با خطاب اول همچنان باقی بود؛(غزالی، بی تا،ج2،ص36-35) وی ایرادات وارد بر مکاتب بیان و خطاب و رفع را ذکر نموده‌است از جمله تعریف نسخ به خطاب و رفع در واقع تعریف ناسخ است نه خود نسخ؛ در بررسی نهایی خود ،مکتب رفع با تعریف"رفع حکم شرعی به دلیل حکم شرعی"[5] را با اِشکال نسخ به دلیل خود تعریف شده نه به حقیقت خود برگزیده است.(زید،1391ق، ص 109-81)

از آنجا که مرحوم‌معرفت این نظریه را پس از انکار نسخ مطلق در قرآن مطرح کرد و قائل است که نسخ تدریجی در حقیقت نسخ نیست. بنابراین رفع کامل حکم منسوخ در این نوع نسخ اصلاً وجود ندارد؛ از این رو بهتر است در تعریف نسخ تدریجی به جای «رفع و تغییر تدریجی حکم سابق»(احمدی نژاد،1397،ص26) که منسوب به مکتب رفع است از « تعلیق تدریجی(مشروط) و تحول تدریجی(تمهیدی) حکم سابق» استفاده شود تا نشان دهنده‌ی رفع موقتی احکام منسوخ و تمایز اساسی آن با نسخ مطلق شود و شامل هیچ یک از اشکالات مذکور مکاتب سه‌گانه نگردد.

نکته‌ی قابل توجه این که نسخ مشروط و تمهیدی وجه جمعی میان نظریه اِحکام آیات (معرفت،1381،ص271؛ طباطبایی، 1417،ج‏10،ص 139)و نظریه وجود نسخ در قرآن به وجود آورده است. با توجه به این‌که نظریه اِحکام تمام و یا اکثریت قریب به اتفاق آیات امروزه مورد اتفاق دانشمندان قرار گرفته است، مخالفت با آن امری بس دشوار و چه بسا بی‌سرانجام باشد. در طرف مقابل، تأکیدات فراوانی که در لسان سلف به ویژه اهل بیت عصمت که نشان از وجود حجم تاثیر گذاری از آیات منسوخه دارد، نیز قابل چشم پوشی نیست. بنابراین گریزی از پذیرش هر دو نظریه نیست. مشهورترین وجه جمعی که ذکر می‌شود حمل نسخ در لسان سلف بر تقیید و تخصیص و امثال آن است اما روایات متعدد(مجلسی،1403 ق ،ج90،ص40؛عیاشی،1380ق ،ج1،ص322؛مولایی نیا،1387،ص127) حقیقت مستقلی برای نسخ می‌شناسد که با تخصیص و امثال تغایر مفهوم دارد. پس این وجه جمع گرچه در برخی موارد به ویژه پیرامون لسان دانشمندان عامه، کارگشا است اما در برخی موارد به ویژه آنچه در روایات اهل بیت آمده، کارایی ندارد. لکن حمل این روایات بر نسخ مشروط و تدریجی ممکن است. بنابراین اگر نسخ مشروط و تمهیدی به عنوان وجه‌ جمع نوینی پذیرفته شده، به وجه جمع پیشین ضمیمه شود، شاهد رفع کامل تعارض بین دو نظریه فوق خواهیم بود.از این رو در این نظریه‌، مرحوم معرفت با راهکاری بدیع، جنبه‌های عدم انکار نسخ ، زمان مند نبودن آیات منسوخ (جاودانگی) و اِحکام تمامی آیات را دنبال می کند؛ از آنجا که تاکنون تألیف مستقل و درخوری که این هر سه را پوشش دهد، تحریر نشده و در این زمینه تاکنون مطالعه‌ی روش‌مند و جدی صورت نگرفته است ، می‌توان رویکرد وی در موضوع نسخ را شیوه‌ای نو محسوب کرد که با تعمیق محتوا و گسترش آن، راه گشای محققان در تبیین هر چه بهتر مسئله‌ی نسخ شده است.

2-3-رویکرد وحدت گرایانه

 از شواهد آشکار رویکرد وحدت‌گرایانه مرحوم معرفت، آوردن عنوان «الجامع» ؛ استناد به سخن صحابه؛ استناد به تابعین؛ و نظر به تفاسیر اهل سنت؛ نظر به جوامع حدیثی آنان و..... در تفسیر اوست.

 الف) عنوان الجامع «التفسیر الاثری الجامع » نشان از آن دارد که مؤلف این تفسیر هم به احادیث شیعه و هم به روایات اهل سنت در تفسیر اهتمام داشته و آنها را جمع آوری و بر اساس آن آیات الهی را مورد تفسیر قرار داده است. به بیان دیگر مفسر در این تفسیر به منابع فریقین توجه کامل داشته و احادیث پیامبر، اهل بیت و برخی صحابه و تابعین را در آنها مورد توجه قرار داده و نوعی تفسیر مقارنه ای و تطبیقی و تقریبی ارائه کرده است. چنین رویکردی ریشه در نگاه خاص و مبانی حدیثی وی داشته است. وی بر این باور بوده احادیث صحیح هم در منابع شیعی و هم در منابع اهل سنت وجود دارد و باید از آن در تفسیر قرآن استفاده کرد ، همان گونه که معتقد بوده احادیث ضعیف[6] در منابع روایی فریقین وجود داشته که باید از آن پرهیز کرد. (معرفت،الف:1429ق،ج1،ص134-141)

ب) «التفسیر الاثری الجامع » مقدمه‌ای نسبتاً جامع و مفصل در علوم قرآنی دارد که مباحث مهمی در آن نظیر فضایل قرآن ، تفسیر و تأویل، زبان قرآن، تفسیر به رأی ، حجیت ظواهر قرآن ، تحریف ناپذیری قرآن ، تفسیر اثری در دوره صحابه تابعین و سرانجام آسیب شناسی آفات تفسیر در آن آمده است. بررسی دقیق این مطالب در مقدمه به خوبی نشان دهنده‌ی رویکرد وحدت گرایانه استاد معرفت است.

 الف)برای نمونه در مورد استناد به سخن صحابه؛ در بحث «التفسیر فی مراحل التکوین » ضمن استناد به این گفته‌ی ابن مسعود که ... هرگاه یکى از ما، ده آیه را یاد مى‏گرفت، تا زمانى که معانى آن آیات را فرا نمى‏گرفت و بدان عمل نمى‏کرد، از آن نمى‏گذشت...آن را چنین توضیح می‌دهد:...مراد از عمل در این جا، همان فرایند استنباط و چگونگى استخراج فروع از اصول است؛ بنابراین حضرت راه کاوش و تحقیق در دین خدا را به اصحابش مى‏آموخت و آنان را به ترتیل و تفسیر، هر دو، ره مى‏نمود. مرحوم معرفت در ادامه‌ی سخن خود، بزرگان صحابه و برگزیدگان تابعین و عترت پاک پیامبر را از جمله کسانی می‌داند که مصداق این عمل یاد شده می باشند اوگفته است: بزرگان اصحاب و برگزیدگان تابعى و نخبگان عترت پاک او شیوه‌ی پیامبر(ص) را ادامه دادند. آنان پیشواى مردم بودند و کتاب، حکمت و فصل الخطاب را به آنان مى‏آموختند.(معرفت ،1390،ج 1ص3)

ب) برای مثال در مورد تابعین؛ در مورد عکرمه ، در اغلب کتب رجال شیعه[7] ، ذم و در اغلب کتب تراجم سنی[8] ، مدح به چشم میخورد. مرحوم معرفت[9] درباره‌ی عکرمه نظر خاصی دارد که قابل توجه است. پس از ذکر حدود بیست روایت در منقبت وی می‌نویسد:...این همه گواهى فراوان درباره‌ی این مرد که او را در اوج قله فضیلت و دانش و اعتماد در نزد اهل فن نشانده است، تمامى اوهام و دروغ‏هایى را که درباره‌ی او گفته‏اند را باطل مى‏سازد؛ زیرا این سخنان با شخصیت او که پرورش‏یافته‌ی مکتب ابن عباس و مورد عنایت ویژه‌ی او بوده است، سازگارى ندارد..(معرفت،1379،ج‏1،صص 321 و319)

 ج) نگاهی ساده به منابع تفسیری و منابع حدیثی و منابع و مصادر رجالی وی نیز این رویکرد را به خوبی نشان می دهد.(معرفت، الف:1429 ق،ج1،ص416-407) برای نمونه مرحوم معرفت به تفاسیر روایی مانند تفسیر ابن عطیه ، تفسیر ابن کثیر و تفسیر قرطبی اهتمام ویژه ای و اعتنا خاصی داشته که به نظر او می توان از مطالب آن- که از اسراییلیات پالایش شدهاستفاده کرد.(معرفت ، 1379،ج‏2، ص: 295و 198و191) علت مراجعه مکرر به تفسیر طبرسی را نیز ، از اعتدال بیشتر این مفسر نسبت به دیگر مفسران شیعه نزد فریقین یاد می‌کند.(معرفت، 1379،ج2، ص258) در کنار این‌ها، از منابع اهل سنت به ویژه صحیح بخارى‏ هم استفاده می‌کند؛ ظاهراً، به ترتیب استفاده از کتاب‌هایی نظیر تاریخ طبری، اسد الغابة (ابن اثیر) ، طبقات ابن سعد، سیره ابن هشام، فتوح البلدان (بلاذری)، سیره حلبیه (برهان الدین حلبى‏) و دیگر مصادر تاریخی، پس از قرآن و روایات صحاح، قرار می‌گیرد.(معرفت ،1381،ص493) همچنین استاد معرفت در مبحث جمع قرآن از تلاش بدرالدین زرکشی در وفاق بین فریقین به نیکی یاد می‌کند.(معرفت،ب: 1429ق،ج 1، ص287)

د)توجه به اشتراکات زیاد ساختاری و محتوایی کتاب التفسیر والمفسرون مرحوم معرفت با کتاب التفسیر والمفسرون ذهبی عالم اهل سنت، نشان از توجه استاد معرفت به حسن اشتراکات و رفع افتراقاتی است که آن هم در دفاع از عقاید شیعه و نقد کج فهمی‌ها و فریفته‌شدن ذهبی از امثال گلدزیهر است.(همو، الف:1379،ج1،ص239؛ذهبی،بی‌تا،ص12-10)

وی که معتقد است قرآن به ‏عنوان یک منبع اصیل تاریخی و تنها ریسمانى که مایه‌ی وحدت‏ مسلمانان است(معرفت، ب:1379،ص94) و قرآن و مباحث قرآنی، نباید محلی برای بحث‌ها و اختلافات مذهبی و کلامی باشد؛ معمولاً هنگام تعارض میان روایات صحاح خمسه با سایر مراجع، بر حقایق کلامی مسلم تکیه می‌کند.(معرفت،ب: 1374،ص27-24) ظاهراً این امر، به توجه خاص معرفت نسبت به پی بردن به نظر فاقد تعصب فرقه‌ای بر می‌گردد.

 این نگاه تقریبى به علوم قرآنی در عصر حاضر که در سایه‌ی ارتباط فرهنگى با جوامع علمى دیگر، ضرورت بیشترى یافته است منجر به شفافیت نقاط قوت روایات فریقین و رفع نقاط ابهام و ضعف مى‏شود و رویکردى است که توجه به ضرورت‌های زمانه در جهت‏گیرى قرآنى ایشان را نشان مى‏دهد.

4-2-رویکرد شبهه شناسانه و پاسخ گویانه

  به‌ طور طبیعی محیط تحصیلی و اساتید در شکل‌گیری مسیر حرکت و دغدغه‌های هر پژوهشگری تأثیرگذار است. برای مثال وجود انتقادهای جدی یا طرح شبهات و..در یک مقطع تاریخی که عالمی تحصیل کرده و یا سبک فکری و دغدغه های اساتیدی که از آنها الگو گرفته همگی در نوع تألیفات ، سخنرانی‌ها ، جهت‌گیری‌های فکری او به شدت تأثیر داشته است. شوق مرحوم معرفت نیز به دانستن سبب شد که از هر شرایطی به بهترین نحو ممکن بهره گیرد، بدین لحاظ پیوسته در حال مطالعه و بررسی آثار بزرگان اسبق علوم قرآنی بود که بعدها در جهت‌دهی ذهن و فکر او تأثیراتی غیر قابل انکار داشتند. امکان حضور مستمر و مستقیم در محضر اساتید سه حوزه‌ی بزرگ، مهم و تأثیرگذار شیعه یعنى حوزه‏هاى علمیه کربلا، نجف و قم‏ ، نیز نه تنها باعث شکوفایی استعداد او در وادی علوم قرآنی شد، بلکه زمینه و بستری شد تا با تلاش بیشتر در تمام زمینه‌های اصول ، فقه ، تاریخ و تفسیر به رشدی چشمگیر نائل شود.

 مرحوم معرفت به اقتضای حیات علمی خود که با رونق مباحث کلامی توأم بود از یک سو ...سعی نمود مباحث کلامى که بر روش متکلمان‏ دوره‌وسطى[10] است، تجدید نظر شود و به شکلى جدید و هماهنگ با اندیشه‏هاى امروز که افکارى سلیم و منطبق با آراى پیشینیان و مأخوذ از نصوص اهل بیت(ع) است، مرتب گردد...(معرفت،ب: 1374،ص229) و از سوی دیگر نگاشته‌های برخی خاورشناسان و رخنه‌ی شبهات از سوی دیگر ، به شبهات منتسب به قرآن و تمام شیعه، در صدد مشوّه ساختن چهره‌ی این کتاب و مذهب در نگاه مسلمانان‏، وی را بر آن داشت تا دست به تألیف شود. افکار این پژوهشگر مطرح شیعی که پیش از این با اهداف کلامی ، فقهی شکل گرفته بود، با بیداری و آگاهی از این خطرات، در جهت گیری پاسخ به شبهات، استقلال‌طلبی یافت. ایشان منشأ تصمیم خود برای نوشتن التمهید را پس از آن می‌گیرد که ضعف تحقیقات و آثار متأخر شیعه در عرصه‌ی علوم قرآنى را ملاحظه نموده است.(معرفت، الف :1381 ،ص15)؛به دنبال این مسئله ، تحول در مسائل قرآنی و پاسخ به نیازها و ضرورت‏هاى عصری جامعه ، زمینه‌ی علاقه مندی او را بیشتر می نماید. از این رو به دنبال تألیف آثاری بود که بتواند عطش فکری و علمی نسل جوان را سیراب کرده، آنان را از تفکرات و عقاید انحرافی جدید حفظ نماید.

 از شواهد آشکار رویکرد شبهه شناسانه ایشان دقت روی عنوان کتاب «شبهات و ردود» اوست.

ایشان برای شبهاتی که از روی بی دقتی ، ناآگاهی یا غرض ورزی است متناسب هر یک پاسخ می‌دهد.

1-4-2-نمونه‌ای از پاسخ به شبهات برخواسته از بی دقتی: روایات موجود در بحث از فضایل اهل بیت (ع) نشان می‌دهد از زمان صدر اسلام، معصومان(ع) و دیگر مفسران، در صدد رفع شبهات و حل مسائل پیرامون این موضوع در آیات خاصی از قرآن بوده‌اند.(قمی،1363، ج1،صص104و162و170و282؛ج2،صص193و 275؛ بحرانی،1416ق، ج1،ص 630؛ ج2،صص 240و316 و729؛ ج4، صص 442و 815) در عصرغیبت نیز مفسران فریقین به تبیین این آیات پرداخته‌اند.(رازی ،1420ق، ج11، صص287و286؛ زمخشری ،1407 ق، ج1،ص604؛ طبرسی،1372،ج3،ص246؛ حقی بروسوی، بی‌تا، ج 3، صص343و342؛ ابن‌عاشور، بی تا،ج5، ص29-35؛ طباطبایی، 1417ق ،167-182؛ صادقی تهرانی، 1365،ج8، ص67-79) اما معمولاً نسبت به ارتباط مضمون آن‌ها با امتیازات اهل بیت(ع) اتفاق نظر ندارند. در تفاسیر شیعی، مقام والای اهل بیت(علیه السلام) به صورت آشکار ترسیم شده است درحالی‌که کمتر می‌توان نکات تفسیری و احادیث اثبات کننده‌ی فضیلت آنان را، در منابع اهل تسنن پیدا کرد. مرحوم معرفت که برخلاف بسیاری از مفسران شیعی ، میزان مراجعاتش به منابع اهل سنت زیاد است، از محدث نوری که به دلیل مباحث مذهبی، تلاش می‌کند تا عقائد خود را در آیات مربوط به فضائل اهل بیت(ع) القا کند و آن را با تعصب، موجه جلوه دهد، انتقاد می‌کند و می‌نویسد:...منظور از این دسته روایات نه تحریف قرآن بلکه دگرگونى در تفسیر و تحریف معنوى آیاتى است که دال بر فضیلت اهل بیت است.(معرفت ،1381، صص474و 179)

2-4-2-نمونه ای از پاسخ به شبهات بر خواسته از ناآگاهی در مورد قرآن: او در اعتقاد به حجیت ظواهر قرآن و قابل فهم بودن زبان آن و در اعتقاد راسخ به این نکته که در پرتو ضابطه‌ی هم نشینی بطون و ظاهر(ذومراتب بودن آیات) ، به حل تناقض احتمالی مربوط به آن پرداخته، متذکر می‌شود که فهم کلمات قرآن توسط مخاطبان با روشمند و ضابطه مند دانستن زبان عام و زبان خاص ، منافات ندارد؛ او با آگاهی از ویژگی‌های زبانی قرآن و کاربرد کنایه‌ها، امثال و سبک‌های مختلف از سوی آن‌، دیدگاه کسانی که قرآن را مشتمل بر کلمات و حروف اسرارآمیز و مبهم دانسته و آن را مافوق فهم مخاطبانش می‌پندارند، رد می‌کند؛ وی معتقد است همان‌طوری که مردم عامی و سطوح متوسط جامعه ممکن است برخی کلمات را نفهمند در حالی که مضمون کلی کلام یک سخنران یا نویسنده را متوجه می‌شوند. در اثبات سخن خود دلایلی می‌آورد:

 1.دلالت نص برخی آیات، مبنی بر این که قرآن به «لسان مبین» نازل شده است.

2.علت تفصیل آیات قرآن، امکان تدبر و تعقل مخاطبان در آن است.

3.عدم سازگاری این سخن که قرآن مافوق مردم عصر نزول تکلم کرده، بر خلاف تصریح قرآن و حکمت است.زیرا حکیم این اصول را بهتر و بیشتر رعایت مى‏کند؛ چون مى‏خواهد به هدفش برسد.(همو،1390، ص 78)

4.عدم هماهنگی با «هدیً للنّاس» بودن قرآن و نیز تناقض با امر الهی به پیروی و تبعیت از دستورات آن و تدبر در آیاتش و امر به قرار دادن قرآن به عنوان مرجع و اصل در همه شؤون زندگی.

5.وجود آیاتی در قرآن مانند: آیه‌ی44 سوره‌ی نحل: «وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ؛ و این قرآن را به سوى تو فرود آوردیم تا براى مردم آنچه را به سوى ایشان نازل شده است تبیین کنى و امید که آنان بیندیشند» و آیه‌ی24 سوره‌ی محمد: «أَفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ أَقْفالُها؛ آیا به آیات قرآن نمى‏اندیشند؟ یا[ مگر] بر دل‏هایشان قفل‏هایى نهاده شده است؟» و آیه‌ی 4 سوره‌ی ابراهیم: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسانِ قَوْمِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُم‏»، آیه‌ی58 سوره‌ی دخان: «فَإِنَّما یَسَّرْناهُ بِلِسانِکَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُون‏» و آیه‌ی28 سوره‌ی زمر: «قُرْآناً عَرَبِیًّا غَیْرَ ذِی عِوَجٍ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُون‏» زبان قرآن همان زبان عرف‏ عامّ‏ است‏ که مورد خطاب قرار گرفته‏اند که بدون پیچیدگى در بیان بر آنان عرضه شده است.(همو ، 1381، ص53-47)

6.احادیث«عرضه‌ی روایات‏ بر قرآن» بهترین گواه بر امکان فهم مفاهیم قرآن و دستیابى بر مبناى آن است.(همو، 1379، ج‏1، ص87)و.. مرحوم معرفت در نهایت، همه‌ی دلایل فوق را نشان آن می‌داند که مردم عصر نزول و همه اعصار، قطعاً سخن قرآن را درک می‌کرده و ظواهر قرآن براى همه قابل درک است. (همو، همان، ج1، ص78)

3-4-2-نمونه‌ای از پاسخ به شبهات بر خواسته از ناآگاهی در مورد شیعه: زرقانی ، عقیده بداء را در شیعه از القائات مختار می‌داند؛(آرمین، 1385،ص753)نگاهی گذرا به روایات ائمۀ شیعه(مجلسی،1403ق،ج47،ص269؛ ابن‌بابویه،بی‌تا،ج1،ص41)به‌روشنی اثبات می‌کند که شیعه هرگز به تغیییر در علم خداوند یا عروض جهل در ذات او معتقد نیست و بداء در تکوین، همانند نسخ در تشریع ، به معنای اظهار و آشکار ساختن فعلی از سوی خداوند است که بر بندگان مخفی بوده و شرایط و مقتضیات ظاهری آن را ایجاب کرده است. در واقع منازعه میان فریقین ، منکران نسخ همچون یهود و رافضیان در اعتقاد به نظریه بداء ، یک نزاع لفظی است که از سوء تفاهم و عدم دقت در اصل این اندیشه انحرافی است که لازمه‌ی نسخ بداء است.(آرمین، 1385،ص757) از آنجاکه نسخ مطلق و بداء مطلق در قرآن موجب بروز شبهاتی شده است؛ مرحوم‌معرفت این چنین پاسخ می‌دهد:... نسخ در تشریع و بداء در تکوین، دو معنا دارند که انتساب یکی از آنها  بر خداوند صحیح و دیگری ناصحیح[11] است...(معرفت،ب: 1429ق ،ج2، ص365)

4-4-2-نمونه‌ای از پاسخ به شبهات مغرضانه: برای مثال...گلدزیهر براى بررسى دیدگاه عموم شیعه در تفسیر، دو کتاب تفسیرى منسوب به شیعه را که یکى بر سبک تأویل صوفیانه (بیان السعادة فی مقامات العباده) و دیگرى به روش مأثور (تفسیرعلى بن ابراهیم هاشم قمى) است انتخاب نمود؛ در حالى‏که این دو کتاب از نظر شیعه از درجه‌ی اعتبار ساقط هستند و اکثر این تفسیر با تفاسیر دیگر، به ‏ویژه تفسیر ابوالجارود آمیخته شده‌است...(معرفت،1379،ص103)مرحوم‌ معرفت به غیر از کتاب «صیانه القرآن من التحریف»در رد این قبیل شبهات، راه‌حل دیگر را تألیف کتابى مستقل و جامع در نقد روایات تفسیری در بیان دیدگاه شیعه می‌دید که خروجی آن کتاب «تفسیر الاثری» شده است.

3-نتیجـه گیری

رویکردهای مطالعات قرآنی آیت‌اللهمعرفت ،کاشف از نظام فکری کل نگر ، سنتی- نوگرا و عقیده‌ای وحدتی است. بدین‌معنا که آگاهی از نحوه‌ی پردازش نظریات او ما را به نظام فکری وی نزدیک ساخته و اطلاعاتی مربوط به نحوه‌ی شکل‌گیری و بسط تاریخی دیدگاه‌های وی در اختیارمان قرار می‌دهد. از این رو از چگونگی و چرایی هر یک از مسائل قرآنی به ویژه نسخ و تأویل و اعجاز که شاهدی بر فضای شکل‌گیری رویکردهای پژوهشی وی محسوب می‌شود، متوجه می‌شویم که این محقق با تکیه بر محیط علمی(فقهی- اصولی-کلامی) ، منابع قرآنی ، تاریخی ، روایی فریقین از زوایای گوناگون به تبیین صحیح و گاهاً نوآوری رسیده‌ است. نگرش ، مهارت، منابع، اهداف مرحوم معرفت از بستر هایی است که زمینه طرح این گونه مباحث را فراهم نموده است؛ چراکه در فرآیند و برآیند نظریات قرآن‌پژوهی ایشان، از یک سو از مجموع این عوامل تأثیر پذیرفته است و از سوی دیگر تألیفات وی در راستای احیای میراث دینی، با شیوه‌ای نو و پاسخ به شبهات مطرح قرآن و شیعه در زمینه های قرآنی، تأثیر گذار بوده است.

منابع و مآخذ

ابن عاشور، محمد بن طاهر (بی تا)، التحریر و التنویر، بی جا، بی نا.

ابن بابویه ، محمدبن علی (بی تا)، الإعتقادات ، قم : کنگره شیخ مفید.

ابن بابویه، محمد بن على(1413 ق)‏‏ ، من لایحضره الفقیه‏، چاپ دوم‏، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.

ابن‏بابویه، محمد بن على،‏ (1404ق)، من لایحضره الفقیه، ‏قم‏ ‏،چاپ دوم، جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة بقم، مؤسسة النشر الإسلامی.

ابوزید، نصر حامد (۱۳۸۰)، معنای متن پژوهشی در علوم قرآن، مترجم: مرتضی کریمی نیا، چاپ اول ، تهران: طرح نو.

ابوزید، نصر حامد (2014م)، مفهوم النص دراسة فی علوم القرآن، المغرب :دارالبیضاء مرکز الثقافی العربی.

آرمین، محسن (1385)، ترجمه مناهل العرفان فی علوم القرآن ، چاپ اول ، پژوهشگاه علوم انسانی.

ابن عساکر، على بن حسن (1415)، تاریخ مدینة دمشق و ذکر فضلها و تسمیة من حلها من الأماثل أو اجتاز بنواحیها من واردیها و أهلها، چاپ اوّل، لبنان- بیروت، دار الفکر.

ابن‌سعد، محمدبن‌سعد(1410)،‏الطبقات الکبرى‏، دارالکتب العلمیة،چاپ اوّل، لبنان-بیروت،منشورات محمد علی بیضون.

ابن حجر عسقلانى، احمد بن على‏(1325ق)،‏ تهذیب التهذیب، چاپ اوّل،‏ لبنان- بیروت: دار صادر.

برقى، احمد بن محمد ‏(1342)، کتاب الرجال، چاپ اوّل، تهران‏، دانشگاه تهران‏.

تفرشى، مصطفى بن حسین(1377)، قم‏، چاپ‌اوّل، نقد الرجال‏، موسسة آل البیت(علیهم السلام) لإحیاء التراث‏.

حقی بروسوی، اسماعیل (بی تا)، روح البیان، بیروت: دارالفکر.

حلى، حسن بن یوسف(1381)،خلاصة الأقوال فی معرفة الرجال،، ‏مشهد ،چاپ اوّل، ‏‏آستان قدس رضوى، بنیاد پژوهشهاى اسلامى.

خطیب ، عبدالکریم (بی تا)، تفسیر القرآنی للقرآن، بی چا ، بی جا ، بی نا.

خوئی ، ابوالقاسم (بی تا)،البیان فی تفسیرالقرآن، قم:مؤسسه احیاء آثار آیت الله خوئی، بی چا.

سیوطی، جلال الدین (1421ق)، الاتقان فی علوم القرآن، بیروت: دار الکتب العربی.

سیدبن قطب بن ابراهیم شاذلی (1412ق)، فی ظلال القرآن ،چاپ هفدهم، بیروت قاهره:دارالشروق.

شهرستانی، هبه الدین محمد (1370) ، تنزیه التنزیل، مترجم: میرزا حکیم خسروی، چاپ اول، تبریز: صابری.

شوشترى، محمد تقى (1410ق)، قاموس الرجال،‏ قم‏، چاپ دوّم، جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة بقم.‏

صالح ،‌ صبحی (1990م )، مباحث فی علوم القرآن ، بیروت، دارالعلم للملایین.

صادقی تهرانی، محمد (1365)، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، چاپ دوّم، قم: انتشارات فرهنگ اسلامی.

طبرسی، فضل بن حسن (1372)، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، چاپ سوّم، تهران: ناصر خسرو.

طباطبایی، محمدحسین (1417)، المیزان فی تفسیر القرآن، چاپ پنجم، قم: دفتر انتشارات اسلامی جامعه‌ی مدرسین حوزه‌ی علمیه قم.

عیاشی، محمدبن مسعود (1380ق)، کتاب التفسیر، تهران، علمیه.

غزالی، ابوحامد محمدبن محمد(بی تا)، المستصفی من علم الاصول، محقق:حمزة بن زهیر حافظ، بی چا، بی جا، بی نا.

کشى، محمد بن عمر(1404ق)‏، اختیار معرفة الرجال، ‏‏چاپ اول، قم،موسسة آل البیت(ع) لإحیاء التراث.

ذهبی، محمد حسین،التفسیر و المفسرون(بی‌تا)،بی‌چا، بیروت:دار إحیاءالتراث العربی.

رازى، فخر الدین (1420ق)، مفاتیح الغیب، بیروت:دار احیاء التراث العربی.

زرکشی، بدر الدین (1410ق)، البرهان فی علوم القرآن، بیروت: دار المعرفه.

زلمی ، مصطفی (1393) ، رفع ابهام نسخ در قرآن ، مترجم : ابوبکر حسن زاده ، چاپ اول، سنندج : انتشارات آراس.

زمخشری، محمود (1407)، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، چاپ سوّم، بیروت: دار الکتاب العربی.

زید، مصطفی (1391ق) ، النسخ فی القرآن الکریم، دراسۀ، تشریعیّه تاریخیّه نقدیّه ، بیروت :دارالفکر.

زرشناس ، شهریار(1393)، واژه نامه سیاسی فرهنگی ،قم: نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه ها،دفتر نشر معارف.

قمی، علی بن ابراهیم (1363)، تفسیر القمی، چاپ سوم، قم: دارالکتاب.

معرفت ، محمد هادی(1373)، تناسب آیات و سور، چاپ اول، قم: بنیاد معارف اسلامى.

معرفت، محمد هادی (1374)،الف: آموزش علوم قرآنی ، چاپ اول،‏ قم: موسسه فرهنگى انتشاراتى التمهید.

معرفت، محمد هادی (1374)، ب: آموزش علوم قرآن، چاپ اول، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی.

معرفت، محمد هادی ،الف: (1379)، الف :تفسیر و مفسران، چاپ اول ، ‏قم: موسسه فرهنگى انتشاراتى التمهید.

معرفت، محمد هادی،ب: (1379)، ب:تحریف ناپذیرى قرآن، چاپ اول، ‏قم: موسسه فرهنگى انتشاراتى التمهید.

معرفت، محمد هادی (1381)، علوم قرآنی، چاپ چهارم، قم، مؤسسه فرهنگی تمهید.             

معرفت، محمد هادی (1382)، تاریخ قرآن، چاپ پنجم، تهران، سمت.

معرفت، محمد هادی (1385)، نقد شبهات پیرامون قرآن کریم، چاپ اول، ‏قم: موسسه فرهنگى انتشاراتى التمهید.

معرفت، محمد هادی ،(1387)، مصونیت قرآن از تحریف ‏، چاپ سوم، قم: انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى.

معرفت، محمد هادی (1390)، مقدمه ای بر علوم قرآن، مترجم علی اکبر رستمی، چاپ اول، قم: تمهید.

معرفت، محمد هادی (1423ق)، شبهات و ردود حول القرآن الکریم، قم: موسسه فرهنگى انتشاراتى التمهید.

معرفت، محمد هادی (1429ق)، الف: التفسیر الاثرى الجامع ، چاپ اول، قم: موسسه فرهنگى انتشاراتى التمهید.

معرفت، محمد هادی (1429ق)، ب: التمهید فی علوم القرآن، چاپ دوّم، قم: مؤسسه فرهنگى انتشاراتى التمهید.

معرفت ، محمدهادی ، (1384)، پرتو ولایت ، چاپ اول، مؤسسه فرهنگی التمهید .

مجلسی ، محمد باقر (1403ق)، بحارالأنوار الجامعة لدررأخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام ، داراحیاء التراث الادبی.

مولایی‌نیا ، عزت‌الله (1387)، نسخ در قرآن، تهران، رایزن.

نصیری ، علی (1387)، معرفت قرآنی،‌ چاپ اول، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.

معرفت، محمد هادی (زمستان 1383) ، نوآوری ها و نظرات جدید، بینات، شماره 44 ،76 -50.

مطهری، مرتضی (1382)، وحی ونبوت،تهران: انتشارات صدرا.

مکارم شیرازی، ناصر(1373) ، ترجمه قرآن ، قم : دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی.

احمدی نژاد، فاطمه( بهار1397) ، معناشناسی نسخ تدریجی ، مشروط و تمهیدی از منظر آیت الله معرفت، فصلنامه علمی پژوهشی علوم قرآن وحدیث ،دانشگاه الزهرا، سال پانزدهم ، شماره1.

 

[1] در التمهید، اعجاز بیانی به تفصیل و یکجا (معرفت،ب:1429ق،ج5) و در التفسیرالأثری به مناسبت ذیل تفسیر سوره بقره، به هریک از این ابعاد اشاره می‌شود؛ در تفسیرالأثری، سیر کمی تحدی از زیاد به کم - کل قرآن ، ده سوره ، یک سوره مطرح شده که چنین مطلبی در التمهید نیست.(معرفت،الف: 1429ق،ج2، ص196و 190)

[2] آن دسته از زنان را که از سرکشی و مخالفت شان بیم دارید پند و اندرز دهید و در بستر از آنان دوری نمایید و آنها را تنبیه کنید و اگر از شما پیروی کردندراهی برای تعدی بر آن ها نجویید..(نساء : 34) (مکارم شیرازی،1373،ص84)

[3] (مجلسی،(ط - بیروت)بی تا، ج‏101،ص: 58)؛روایات باب نشوز : (ابن بابویه،1413ق، ج‏3، ص520)

[4]لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ...(احزاب: 21)

[5] صبحی صالح در کتاب خود  این تعریف را دقیق ترین تعریف اصطلاحی برای نسخ برشمرده است.(صبحی صالح،1990م،ص 261)

[6] برای نمونه: درکتاب صیانة القرآن من التحریف،تفسیر علی بن إبراهیم القمی را به لحاظ منابع رجالی، روایی با جدیت نقد کرده و به لحاظ اعتبار منابع ، مجهول و مشکوک دانسته است.(معرفت ،1387،ص196)

[7] کشى،ج‏2، ص: 478؛ برقى ، ق‏2، ص: 478؛ صدوق ،1404، ج 4،ص: 503؛ حلی،1381، ص: 328؛  تفرشی ،1377، ج‏3، ص: 210؛  شوشتری،1410،ج‏7، ص: 236

[8]  ابن حجر عسقلانی 1325ق، ج‏7، ص: 266 ؛ابن سعد،1410، ج‏2، ص: 294؛ ابن عساکر،1415،ج‏41، ص: 76؛

[9].. عکرمه بن خالد بربری ابوعبدالله مدنی (۱۰۷ه.ق) غلام ابن عباس.  ، از چهره‏هاى بارز مکتب تفسیری مکه است...(معرفت ،1379،ج 1 ص288 و 317)

[10] از قرن پنجم میلادی تا حدود قرن چهاردهم میلادی در اروپا را سده‌های میانه می نامند. تفکر و فرهنگ قرون وسطی، به ظاهر صورت دینی داشته، اما در واقع تنها صورتی مسخ شده به نام مسیحیت حاکم بود که ماهیتاً با تفکر و فرهنگ دینی اصیل که ذاتاً توحیدی و شهودی است تفاوت داشته است. (زرشناس،194،1393و196) مثال.. اراده خداوند را از صفت دات می دانند نه فعل؛ در حالیکه علماى شیعه در دوره اخیر به اتفاق بر آنند که اراده در خدا از صفات فعل است.. (معرفت ،ب: 1374،ص229)

[11] نسخ در تشریع و بداء در تکوین به معناى نسخ حکم سابق و اثبات حکم لاحق انشاء رأی جدید در مورد الهی - محال است.