تفسیر شیخ صدوق از" ذبیح":اسماعیل یا اسحاق یا هردو؟
در اینکه ذبیح اشاره شده در داستان حضرت ابراهیم در قرآن [1]کدام یک از فرزندانش بوده است؛ بین عالمان فریقین اختلاف است. در حالی که نظر اغلب در امامیه بر ذبیح بودن اسماعیل دلالت دارد(مثلا بنگرید به ابن شهرآشوب مازندرانی، محمد بن علی، متشابه القرآن و مختلفه، ج 1، ص 226 – 227 ، قم، بیدار، 1410ق) نوع اهل تسنن به ذبیح بودن حضرت اسحاق گرایش دارند(مثلا بنگرید به قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج 16، ص 100، تهران، ناصر خسرو، 1364ش.)البته اختلاف در روایات هر یک از طریقین هم دیده میشود (مثلا بنگرید به روایت کلینی در ذبیح دانستن اسحاق: کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 4، ص 206، تهران، دارالکتب الإسلامیة، 1407ق. و روایتی از عامه در ذبیح دانستن اسماعیل مثلا جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج 23، ص 53 – 54)
صدوق با این عبارات در الفقیه به اختلاف روایات امامیه اشاره نموده است:
وَ قَدِ اخْتَلَفَتِ الرِّوَایَاتُ فِی الذَّبِیحِ فَمِنْهَا مَا وَرَدَ بِأَنَّهُ إِسْمَاعِیلُ وَ مِنْهَا مَا وَرَدَ بِأَنَّهُ إِسْحَاقُ وَ لَا سَبِیلَ إِلَى رَدِّ الْأَخْبَارِ مَتَى صَحَّ طُرُقُهَا وَ کَانَ الذَّبِیحُ إِسْمَاعِیلَ لَکِنَّ إِسْحَاقَ لَمَّا وُلِدَ بَعْدَ ذَلِکَ تَمَنَّى أَنْ یَکُونَ هُوَ الَّذِی أُمِرَ أَبُوهُ بِذَبْحِهِ وَ کَانَ یَصْبِرُ لِأَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ یُسَلِّمُ لَهُ کَصَبْرِ أَخِیهِ وَ تَسْلِیمِهِ فَیَنَالُ بِذَلِکَ دَرَجَتَهُ فِی الثَّوَابِ فَعَلِمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِکَ مِنْ قَلْبِهِ فَسَمَّاهُ بَیْنَ مَلَائِکَتِهِ ذَبِیحاً لِتَمَنِّیهِ لِذَلِکَ وَ قَدْ ذَکَرْتُ إِسْنَادَ ذَلِکَ فِی کِتَابِ النُّبُوَّةِ مُتَّصِلًا بِالصَّادِقِ ع( الفقیه ج2 230 )
در واقع صدوق به نوعی جمع بین روایات باورمند است. از یکسو نمیتواند روایات هر دو دسته را کنار بگذارد به دلیل اینکه هر دو گروه روایات دارای طریق صحیح هستند و از طرف دیگر با استناد به روایاتی دیگر تلاش میکند وجهی برای صحت هر دو دسته روایات فراهم نماید:صدوق گروهی از روایات راکه دال بر قربانی بودن اسماعیل دارد ؛ حمل بر ذبیح بودن واقعی او در داستان ذبح در قرآن نموده و از طرف دیگر روایات ذبیح بودن اسحاق را حمل بر آرزوی ذبح توسط اسحاق و اعطای مقام ذبیح توسط خداوند بر او میکند. در الفقیه تصریح دارد که اسناد متصل روایت دو ذبیح[2](اسحاق و اسماعیل) را در کتاب النبوه ذکر کرده؛ اما متاسفانه این کتاب به دست ما نرسیده است.اما همین روایتِ جمع بین ذبیحین(اسحاق و اسماعیل) را وی از زبان بشار قزوینی در کتاب خصال با سند متصلی از امام رضا در باب معنای ذبیحین آورده است( الخصال؛ ج1 ؛ص55؛ قول النبی ص أنا ابن الذبیحین .) و در خصال نیز عبارات مشابه عبارات الفقیه راآورده است :
قال مصنف هذا الکتاب أدام الله عزه قد اختلف الروایات فی الذبیح فمنها ما ورد بأنه إسماعیل و منها ما ورد بأنه إسحاق و لا سبیل إلى رد الأخبار متى صح طرقها و کان الذبیح إسماعیل لکن إسحاق لما ولد بعد ذلک تمنى أن یکون هو الذی أمر أبوه بذبحه فکان یصبر لأمر الله و یسلم له کصبر أخیه و تسلیمه فینال بذلک درجته فی الثواب فعلم الله عز و جل ذلک من قلبه فسماه الله عز و جل بین ملائکته ذبیحا لتمنیه لذلک (الخصال، ج1، ص57و58)
البته گفتنی است این تفسیر صدوق تغایری با رای اکثر امامیه در ذبیح بودن اسماعیل در سوره صافات ندارد و صرفا وجهی برای ذبیح دانست توام اسحاق در کنار اسماعیل است.
[1] در آیات 100 تا 107 سوره مبارکه صافات داستان ذبح توسط حضرت ابراهیم آمده است. اما در آیات اسم فرزند یاد شده تصریح نشده و صرفا حضرت ابراهیم با عنوان" یا بُنَیَّ"(صافات 102)از او یاد نموده.حضرت اسماعیل و حضرت اسحاق هر دو فرزند حضرت ابراهیم بودهاند
[2] گرایش غالب در تفسیر حدیث نبوی "انا ابن الذبیحین" آن است که مراد از دو ذبیح اسماعیل و عبدالمطلب هستند.بنگرید به خصال و روایات صدوق از امام رضا ع به نقل از استادش ابن قطان (الخصال,ج1؛ص55)