بررسی مقولۀ «میل» و بازقلمروسازی «زنانگی» در یرما با تکیه بر آراء دلوز و گاتاری

نویسندگانزهراسادات طاهری
نشریهزن در فرهنگ و هنر
نوع مقالهFull Paper
تاریخ انتشار۱۴۰۱/۰۶/۲۲
رتبه نشریهعلمی - پژوهشی
نوع نشریهالکترونیکی
کشور محل چاپایران
نمایه نشریهISC

چکیده مقاله

مقالۀ حاضر به‌‌بررسی مفهوم «میل» و تأثیر آن بر بازتعریف ساختارهای فرهنگ جنسیتی حاکم می‌پردازد. نویسنده با استفاده از رویکرد مطالعات فرهنگی و با بهره‌گیری از نظریات منتقدانی نظیر دلوز و گاتاری در پی پاسخ به این پرسش بنیادی است که چگونه مفهوم «میل» زنانه مولد است و می‌تواند با رقم‌زدن نوعی «شدگی» گفتمان دوانگاره‌محور جنسیتی را به‌چالش کشد؟ بدین منظور نمایشنامۀ یرما یکی از سه‌گانۀ لورکا بررسی می‌شود. این پژوهش که با رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحلیل محتوا انجام شده است به‌چگونگی تأثیر مفهوم «زن‌شدگی» در شکل‌گیری فرهنگی متفاوت از گفتمان جنسیتی و سلسله‌مراتبی حاکم می‌پردازد. چنین استدلال می‌شود که لورکا با تمرکز بر «میل زنانه» و درهم‌شکستن مدل تک‌صدا، «پیش‌روندۀ» و «پارانوئیدیِ» روایت رئالیسمی ادیپ‌محور، به‌نوعی «قلمروزدایی» دست می‌زند که سوژگی را منوط به تسلیم در برابر قدرت مردانه نمی‌داند. لورکا با تمرکز بر «میل شیزوئیدی»، نه ‌تنها در راستای چالش دوانگاره‌های حاکم گام برمی‌دارد، بلکه با بازقلمروسازی «هویت زنانه» می‌کوشد هنجارهای درونی‌شده را به منزلۀ نوعی «برساخت» معرفی کند که اصل واقعیت زنانگی را پنهان کرده‌اند. از این‌رو، می‌توان گفت که از منظر لورکا ظهور فرهنگی پویا ماحصل تقابلی آگاهانه با گفتمان حاکم و هنجارهای زنانگی از پیش‌ تعیین‌شده است که ناگزیر از رستاخیز میل شیزوئیدی، «زن‌شدگی» و مقابله با گفتمان پارانوئید ادیپ‌محور است.

tags: قلمروزدایی، میل شیزوئیدی، زن‌شدگی، یرما، لورکا