نویسندگان | ابوالفضل عرب بیگی، صمد سامانیان، عباس اکبری |
---|---|
نشریه | نگره |
نوع مقاله | Full Paper |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۳ |
رتبه نشریه | علمی - پژوهشی |
نوع نشریه | چاپی |
کشور محل چاپ | ایران |
نمایه نشریه | ISC |
چکیده مقاله
مطالعهٔ پژوهشهای صورتگرفته در زمینهٔ سفال قاجار طی دهههای گذشته، بیانگر وجود نوعی اندیشهٔ یکسونگرانه و غالباً منفی نسبت به این هنر در عرصهٔ مطالعات هنر اسلامی است که آن را آغاز دورهٔ «انحطاط» در تاریخ سفال ایران تلقی میکند. هدف این پژوهش، ارزیابی و سنجش درستی و نادرستی اندیشهٔ مذکور است. سوال تحقیق حاضر این است که آیا این نگرش، ریشه در واقعیات تاریخی دارد یا حاصل برداشتهایی نادرست از تاریخ و هنر قاجار است؟ در پژوهش کیفی حاضر، از روش تحقیق تاریخی- تحلیلی استفاده شده و گردآوری دادهها با مراجعه به اسناد کتابخانهای و میدانی و تحلیل دادهها به روش استقرایی انجام پذیرفته است. یافتههای تحقیق حاکی از آن است که برخلاف آنچه که اغلب اذعان گردیده، سفال قاجار به لحاظ کمّی و کیفی نه تنها راه به «انحطاط» نبرده بلکه جایگاه ویژه و مجزایی را در گسترهٔ سفال ایران به خود اختصاص داده است. در دورهٔ قاجار، برنامههای حمایتی جهت گسترش و رونق صنعت سفال از سوی دولت و نخبگان سیاسی بهطرز قابل ملاحظهای افزایش مییابد که این مسئله منجر به ترقی کاشیسازی و انجام اقداماتی در زمینهٔ چینیسازی میگردد. در این دوره، تولید ظروف خمیرسنگ به دلیل واردات چینی تا حدودی دچار نقصان میگردد، اگرچه ساخت آن برای بازار جدید مشتریان نوظهور طبقهٔ متوسط استمرار مییابد. از سوی دیگر، میتوان دید که با تغییر پایگاه اجتماعی هنر در این دوره علاوه بر گسترش دامنهٔ حامیان و سفارشدهندگان سفال، به دلیل افزایش برنامههای ساختوساز و مرمت ابنیه، سفارش کاشی در اولویت قرار میگیرد. علاوه بر این، تحت تأثیر پدیدهٔ جمعآوری آثار هنر اسلامی و رونق بازار تقاضای هنر ایرانی، هنر قاجار نیز مورد توجه موزهها و مجموعهداران اروپایی قرار میگیرد که این مسئله، حجم زیادی از سفارشات را برای سفال قاجار و حتی محصولات تقلیدی با کیفیت مشابه آثار گذشته در پی دارد.